پایان جلسه بود نام بدون حرفی بلند شد در حین خروج صدای بلن
پایان جلسه بود نام بدون حرفی بلند شد در حین خروج صدای بلندی اون رو با نام ددی خطاب کرد
و دخترکش بیدار شد
:دخترم بخواب خوب
ات با تردید سر تکون داد
اما با صدای گلوله تمام تنش لرزید
می خواست سرش را برگرداند اما نام سرش را به سمت سینه اش چرخوند و به سمت ماشین رفت
: دخترم هنوز میترسی
اما خون طو که انتظار میرفت وخترک از ت س حتا حرف نمی زد
:ببین کوچولو من با کسی که دوستش دارم خیلی خوب رفتار میکنم خب پس برای اثباتش دوتا از آرزوهاتو برآورده میکنم البته بغیر از رفتن از پیشم
؛باهام مثل قبل باش
:باشه دخترم
میگم ات
؛هومم
:باهام ازدواج میکنی
؛نه تو رسما دیونه ایی من همسرتما
پایان
و دخترکش بیدار شد
:دخترم بخواب خوب
ات با تردید سر تکون داد
اما با صدای گلوله تمام تنش لرزید
می خواست سرش را برگرداند اما نام سرش را به سمت سینه اش چرخوند و به سمت ماشین رفت
: دخترم هنوز میترسی
اما خون طو که انتظار میرفت وخترک از ت س حتا حرف نمی زد
:ببین کوچولو من با کسی که دوستش دارم خیلی خوب رفتار میکنم خب پس برای اثباتش دوتا از آرزوهاتو برآورده میکنم البته بغیر از رفتن از پیشم
؛باهام مثل قبل باش
:باشه دخترم
میگم ات
؛هومم
:باهام ازدواج میکنی
؛نه تو رسما دیونه ایی من همسرتما
پایان
- ۴.۶k
- ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط