پارت111
#پارت111
بچه هابه یک گروهه چهار نفره تقسیم شدند .
مهرنوش، روزبه ، شاهرخ ، شایان ، النازیک گروه ،
فرشید، بهنام ، مهرزاد و ماهان وعاطفه هم گروه دیگر بودند.
الناز دست به سینه و با اخم مشغول تماشای بچه ها بود .
عاطفه آرام و ساکت کنار فرشید ایستاد!
_اهم اهم !
میگم ، چیزه ...
من میترسم ! که توپا رو خراب کنم !
دست هایش را در هم پیچ داد :
_ینی کلا از توپ می ترسم!
فرشید زیر چشمی نگاهش کرد !
اخم هایش را در هم کرد !
همین دیشب باخودش عهد بسته بودکه دیگر به عاطفه توجهی نکند !
اما ، به خودش که نمی توانست دروغ بگوید !
از هم صحبتی با او خوشش آمده بود !
با صدای آرامی گفت :
_نترس ، هواتو دارم.
همین ! فقط همین را گفت و دل عاطفه قرص شد به حمایتش ...
لبخندی زد و سرش را تکان داد .
_ممنون!
فرشید خندید!
روزبه دست به سینه گفت :
_شاهرخ ، دورازه وایمیسی؟
+آره آره !
شاهرخ به سمت دروازه رفت و روزبه ، به مهری نگاهی انداخت !
_بلدی دیگه؟!
مهری سرش رابالا آورد و تخس گفت:
_معلومه که بلدم !!! خیییلی هم بلدم !
روزبه با خنده رو به شایان کرد.
_خواهرت خیلی ادعاش میشه !
شایان_ خب بلده ! خوبم بازی میکنه ، البته با تو قابل مقایسه نیستا !
الناز_ من چیکار باید بکنم ؟!
شایان _پاسکاری کن فقط ، زیاد سخت نگیر.
...
بچه هابه یک گروهه چهار نفره تقسیم شدند .
مهرنوش، روزبه ، شاهرخ ، شایان ، النازیک گروه ،
فرشید، بهنام ، مهرزاد و ماهان وعاطفه هم گروه دیگر بودند.
الناز دست به سینه و با اخم مشغول تماشای بچه ها بود .
عاطفه آرام و ساکت کنار فرشید ایستاد!
_اهم اهم !
میگم ، چیزه ...
من میترسم ! که توپا رو خراب کنم !
دست هایش را در هم پیچ داد :
_ینی کلا از توپ می ترسم!
فرشید زیر چشمی نگاهش کرد !
اخم هایش را در هم کرد !
همین دیشب باخودش عهد بسته بودکه دیگر به عاطفه توجهی نکند !
اما ، به خودش که نمی توانست دروغ بگوید !
از هم صحبتی با او خوشش آمده بود !
با صدای آرامی گفت :
_نترس ، هواتو دارم.
همین ! فقط همین را گفت و دل عاطفه قرص شد به حمایتش ...
لبخندی زد و سرش را تکان داد .
_ممنون!
فرشید خندید!
روزبه دست به سینه گفت :
_شاهرخ ، دورازه وایمیسی؟
+آره آره !
شاهرخ به سمت دروازه رفت و روزبه ، به مهری نگاهی انداخت !
_بلدی دیگه؟!
مهری سرش رابالا آورد و تخس گفت:
_معلومه که بلدم !!! خیییلی هم بلدم !
روزبه با خنده رو به شایان کرد.
_خواهرت خیلی ادعاش میشه !
شایان_ خب بلده ! خوبم بازی میکنه ، البته با تو قابل مقایسه نیستا !
الناز_ من چیکار باید بکنم ؟!
شایان _پاسکاری کن فقط ، زیاد سخت نگیر.
...
۱.۵k
۰۴ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.