ادامه پارت صد ویازده

#ادامه پارت صد ویازده

- رهام ...من خیلی بدم ...من یه احمقم ...
رهام بغلم کرد وگفت : چی میگی تو بهترینی داشتم شوخی می کردم
- لج کردم ببین چه بلایی سر خودم آوردم ...خدالعنتم کنه
رهام دستمو گرفت و گفت : دیونه شدی امیر علی بیا بریم صدای قلبشو بشنو
- اون می دونست
رهام : نه اونم الان فهمید
رفتیم تا پشت دررهام اشاره کرد برم داخل نگاش کردم ودر روباز کردم
ورفتم داخل وسلام کردم دکتر که زن بود با لبخند گفت : آقای پدر شمایید دیگه
- بله
رُز رو نگاه کردم چشاش قرمز شده بود
خانم دکتر با لبخند گفت : مبارکه دوست دارید بدونید بچه اتون چیه
رُز زد زیر گریه
دکتر متعجب منو نگاه کرد
- چند ماهشه
دکتر با لبخند گفت : تقریبا چهار ماه بچه اتون هم یه پسر سالم وسرحاله فقط انگار خانمتون خیلی ضعیف شده .خدا رو شکر بچه مشکلی نداره
دکتر بلند شد وگفت : کمک کنید خانمتون بلندشه حتما هم هر چه زودتر ببریدش دکتر
- حتما
دکتر که رفت خم شدم طرف رُز وگفتم : رُز خوبی ؟
با هق هق گریه گفت : تو چیکار کردی ...کی از تو بچه خواست ...خودمو می کشم از دست تو
جا خوردم ونگاش کردم با گریه گفت : نمی بخشمت ...
زد زیر دستم وگفت : بهم دست نزن ...
داشتم خفه می شدم مگه من چه بدی بهش کردم که اینجوری پسم می زد
دیدگاه ها (۳۹)

#پارت صد دوازدهنازنین : خدایا اصلا باورم نمی شد واسه همون یه...

#پارت صدو سیزده نازنین : - گفتم گشنم نیست بدون توجه یه لقمه ...

#پارت صدو یازده امیر علی :به محض رسیدن به خونه آرمان دویید ت...

#پارت صد وده نازنین :باورم نمی شدولی از طرفی هم خوشحال بودم ...

سه پارتی هیسونگ p۲

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط