🖤 چند پارتی کاکوچو 🖤پارت ۲

🖤 چند پارتی کاکوچو 🖤پارت ۲
کاکوچو: تو با چه جرعتی دست روی دخترت بلند میکنی آخه اسم خودتو گذاشتی پدرررر هاااااا. با داد
همون موقع کاکوچو نداشت که اون چیزی دیگه بگه گرفت اینقدر زدش که نگم برات
ا.ت اومد و جلوی کاکوچو رو گرفت ولی کاکوچو بغلش کرد
کاکوچو : نگران نباش از این به بعد با ما زندگی می‌کنی من ازت محافظت می‌کنم (خداوندا یکی از اینا به ما هم بده بچم معصومه 🥹 حالا همگی الهی آمین )
ا.ت هم توی بغل کاکوچو احساس آرامش میکرد کسافتا
وقتی که ا.ت و کاکوچو بر میگردمن به خونه میبینن که میکو انواع غذا درست کرده و منتظر اوناست تا برگردن
میکو: اومدین کجا بودین حالا که برگشتین بیا غذا بخوریم بیاین
ا.ت : ممنون
کاکوچو : دستت درد نکنه
میکو می‌ره در گوش کاکوچو
میکو : هی داداش از ا.ت خوشت میاد
با حرفی که میکو زد کاکوچو سرخ شد
کاکوچو : چ...چی میگی بابا ولم کن گشنمه
میکو بال بخند ضایع میکو: چرا من می دونم حالا بیا بریم تا ا.ت شک نکرده نگران نباش بهش نمی گم ولی کمکت میکنم بهش برسی نظرت چی
کاکوچو: از دست تو
ا‌.ت : چی شده اتفاقی افتاده
کاکوچو دوباره سرخ میشود
میکو: نه هیچی
ا.ت : خوبه پس بیاین ☺️
میکو : اومدیم 😁

خلاصه شما به هم میرسین و
ا.ت با کاکوچو
میکو هم با ایزانا خوش بخت باشید خداحافظی بایییی🤟🤟👋👋👋👋