پـارت 40
پـارت 40
سلیـ♥ـن
ترنم داشت چی میگفت اون که انقدر بی رحم نیست نکنه باز به حالت های قبل برگشته و کاراش دست خودش نیست سورن یواش جوری که فقط ما
بشنویم گفت:بـ چه هـ ا تـرنم داره چـ ی میگه هوم یعنی به راحـ تی
میخواد بزاره سپنتا بمـیره آریانا:مطمعنم یه کاسه ای زیر نیم کاسه است
ـ اوهوم درسته آخه ترنم محاله بزاره کسی به یکی آسیبی برسونه چه برسه
بزاره رهام به سپنتا شلیک کنه مارال با لرزشی که توی صداش بود گفت:
بـ چـه ها نـ کنـ ه تـر نـ م باز مـ ثـ ه اون مـوقـ ع شـده ¿⸮ آریانا با بغض
گفت:خدا نـکنه پـرهام : بچه ها باید یه کاری کنیم وگرنه سپنتا میمیره میفهمین ها⸮
سامی:پرهام راست میگه نمیتونیم وایسیم و همینطوری نگاشون کنیـم
و دست رو دست بزاریم باید یه کاری کـ داشت حرف میزد که دیدیم
ترنم اسلحه رو از دست رهام کشیده و خودش ایندفعه اسلحه رو گذاشت رو
سر سپنتا مارال:تـ رـنم دا رـه چ ی کـار مـ یکن ه¿ ـ نمیدونم نمیدونم
ترنم:تو که عرضه یه شلیک هم نداشتی حداقل بزار خودم شلیک کنم نه¿⸮
رهام:خـ ب اـوم چرا رهام به تپه پته افتاده بود و رنگش پریده بود..
تـرنم ماشه رو کشید و گفت:خب تا سه میشمارم و شلیک می کنم پرهام:
تـرنم میفهمی داری چیکار می کنی ؟ سورن:نـ کن ترنم نکن اینکارو
سامی:آخه تو که اینطوری نبودی چت شده ؟ ترنم:خب میدونم دارم چیکار
میکنم و هیچیمم نیست ترنم:خب یـک یـک و نیـم دو دو و نیـم و
سـه چشام و بستم نمیخواستم این صحنه رو ببینم که یهو وقتی ترنم ماشه رو کشید صدای خنده ی ترنم میومد چشام و باز کردم و دیدم سپنتا که سالمه
پس ترنم به کی شلیک کرده؟
تـرنـ♥ــم
اسلحه رو گرفتم بالا و رو به رهام اینا گفتم:واقعااا فکر کردین من به دوست خودم شلیک میکنم هوم من که میدونستم تو اصلا عرضه گرفتن اسلحه واقعی
رو نداری و خوبم میدونستم که این اسلحه یه اسلحه پلاستیکیه همیشه یادمه که به اسلحه واقعی فوبیا داشتی درزمن فک نکن من همون آدم سابقم هیچی
حالیم نیست هرچی و ندونم زندگینامه تورو خوب میدونم همچیتو از ننه بابات گرفته تا اون خواهرای ه٭ر٭ز٭ت تا این و گفتم رهام عصبانی شد و
محکم زد زیر گوشم جوری که طعم خون و تو دهنم حس کردم همه تا این
صحنه رو دیدن فوری اومدن جلو سپنتا هم بامشت زد تو دهن رهام
#یـک.(پـارت.ویـژه).در.کامنت.هـا. #با ـ لایـ💜ـک ـ و ـ کـامنـ👽ـت ـ هـاتـون ـ بتـرکـونیـن. #ببخشـید ـ اگه ـ دیـر ـ بـه ـ دیـر ـ پـارت ـ میـزارم.
سلیـ♥ـن
ترنم داشت چی میگفت اون که انقدر بی رحم نیست نکنه باز به حالت های قبل برگشته و کاراش دست خودش نیست سورن یواش جوری که فقط ما
بشنویم گفت:بـ چه هـ ا تـرنم داره چـ ی میگه هوم یعنی به راحـ تی
میخواد بزاره سپنتا بمـیره آریانا:مطمعنم یه کاسه ای زیر نیم کاسه است
ـ اوهوم درسته آخه ترنم محاله بزاره کسی به یکی آسیبی برسونه چه برسه
بزاره رهام به سپنتا شلیک کنه مارال با لرزشی که توی صداش بود گفت:
بـ چـه ها نـ کنـ ه تـر نـ م باز مـ ثـ ه اون مـوقـ ع شـده ¿⸮ آریانا با بغض
گفت:خدا نـکنه پـرهام : بچه ها باید یه کاری کنیم وگرنه سپنتا میمیره میفهمین ها⸮
سامی:پرهام راست میگه نمیتونیم وایسیم و همینطوری نگاشون کنیـم
و دست رو دست بزاریم باید یه کاری کـ داشت حرف میزد که دیدیم
ترنم اسلحه رو از دست رهام کشیده و خودش ایندفعه اسلحه رو گذاشت رو
سر سپنتا مارال:تـ رـنم دا رـه چ ی کـار مـ یکن ه¿ ـ نمیدونم نمیدونم
ترنم:تو که عرضه یه شلیک هم نداشتی حداقل بزار خودم شلیک کنم نه¿⸮
رهام:خـ ب اـوم چرا رهام به تپه پته افتاده بود و رنگش پریده بود..
تـرنم ماشه رو کشید و گفت:خب تا سه میشمارم و شلیک می کنم پرهام:
تـرنم میفهمی داری چیکار می کنی ؟ سورن:نـ کن ترنم نکن اینکارو
سامی:آخه تو که اینطوری نبودی چت شده ؟ ترنم:خب میدونم دارم چیکار
میکنم و هیچیمم نیست ترنم:خب یـک یـک و نیـم دو دو و نیـم و
سـه چشام و بستم نمیخواستم این صحنه رو ببینم که یهو وقتی ترنم ماشه رو کشید صدای خنده ی ترنم میومد چشام و باز کردم و دیدم سپنتا که سالمه
پس ترنم به کی شلیک کرده؟
تـرنـ♥ــم
اسلحه رو گرفتم بالا و رو به رهام اینا گفتم:واقعااا فکر کردین من به دوست خودم شلیک میکنم هوم من که میدونستم تو اصلا عرضه گرفتن اسلحه واقعی
رو نداری و خوبم میدونستم که این اسلحه یه اسلحه پلاستیکیه همیشه یادمه که به اسلحه واقعی فوبیا داشتی درزمن فک نکن من همون آدم سابقم هیچی
حالیم نیست هرچی و ندونم زندگینامه تورو خوب میدونم همچیتو از ننه بابات گرفته تا اون خواهرای ه٭ر٭ز٭ت تا این و گفتم رهام عصبانی شد و
محکم زد زیر گوشم جوری که طعم خون و تو دهنم حس کردم همه تا این
صحنه رو دیدن فوری اومدن جلو سپنتا هم بامشت زد تو دهن رهام
#یـک.(پـارت.ویـژه).در.کامنت.هـا. #با ـ لایـ💜ـک ـ و ـ کـامنـ👽ـت ـ هـاتـون ـ بتـرکـونیـن. #ببخشـید ـ اگه ـ دیـر ـ بـه ـ دیـر ـ پـارت ـ میـزارم.
۲۳.۳k
۱۵ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.