پـارت ①④
پـارت ①④
دکتر:واقعا چیزی نیست ـ بهتون گفتم راستشو بهم بگین لطفا هرچیزی هست بهم بگین ازتون خواهش می کنم یه نگاه بهم کرد و یه نفس عمیق
کشید و گفت: ببین متاسفانه تو الان پنجاه درصد از مریضی قبلیتو داری
البته مطمعن باش این پنجاه درصد با دارو حل میشه ولی اون پنجاه درصد....
ـ اون پنجاه درصد چی؟ دکتر:اون پنجاه درصد به خودت و دور و برت بستگی
داره ـ خـ ب اگـ ه اگـه مریضـ یم کـا مل برگـ رده چـ ی چی میشـ ه خوب میشـ م؟
دکتر:آره خب با دارو خوب میشی ولی تو نباید بزاری مریضـیت کاملا برگرده
باید قوی باشی و خودتو از مشکلات دور نگه داری ـ من چیکار کنم که زود خوب شم؟
دکتر:با هرکسی که اعصابتو خورد می کنه حرف نزن پیشش نرو با کسی دهن به دهن نشو کاری به مشکلات نداشته باش با نامزدت بگو بخند تازه شما تازه
نامزدی کردین ـ جااااان نامزدی؟من که نامزد ندارم فک کنم اشتباه می کنید
دکتر:اوه دختر داری شوخی می کنی دیگه هوم ؟بزار اسمش چی بود تپه نه نه آها
اسمش سپنتا بود خودش گفت نامزدته واا من که هیچی نمیفهمیدم ولی
خب گفتم:وااای ببخشید اصلا حواسم نبود دکتر:اشکال نداره ـ راستی سپنتا کجاست؟
دکتر:نگران نباش پشت در نشسته ـ پس چرا نیومد داخل ؟ دکتر خندید
و با شیطنت گفت: ای شیطون دلت براش تنگ شده هاا نگران نباش الان
دیگه نزدیک صبحه مرخصت میکنم راستی فهمیدم که این پسره که اسلحه
پلاستیکی داشت دیوونه است این یکی از این خرپولای ایرانن درسته دیگه؟
ـ آره دکتر:تا الان چهار بار بستری شده ولی هربارش مامانش آوردتش بیرون
راستی با اون اصلا ارتباط نداشته باش همینطور با دوستاش مطمعن نیستم
شک دارم ولی خب فک میکنم دوستاشم دیوونن اگه نبودن نمیومدن اینکار
و همراهش کنن ـ اوهوم درسته دکتر:خب من دگه میرم ـ مرخصم دیگه
دکتر:آره اوم راستی تو و سپنتا خیلی بهم میاین ایشالله به پای هم اسکلت شید و البته خوشبخت ـ مـرسی خانوم دکتر دکتر:ویکتوریا هستم ویکتوریا
صدام کن ـ چشم خانوم دکتر ویکتوریا دکتر :شیطونی نکن شیطونی هاتو
بزار برا شوهرت و یک چشمک زد و رفت بیرون اوه لپام گل انداخت وای نه
چیزی شده نه هیچی شوهر دارم شدم همون موقع بچه ها اومدن تو و تصمیم گرفتیم بریم و رفتیم.
#یـک.(پـارت.ویـژه).در.کامنت.هـا. #با ـ لایـ💜ـک ـ و ـ کـامنـ👽ـت ـ هـاتـون ـ بتـرکـونیـن. #ببخشـید ـ اگه ـ دیـر ـ بـه ـ دیـر ـ پـارت ـ میـزارم
دکتر:واقعا چیزی نیست ـ بهتون گفتم راستشو بهم بگین لطفا هرچیزی هست بهم بگین ازتون خواهش می کنم یه نگاه بهم کرد و یه نفس عمیق
کشید و گفت: ببین متاسفانه تو الان پنجاه درصد از مریضی قبلیتو داری
البته مطمعن باش این پنجاه درصد با دارو حل میشه ولی اون پنجاه درصد....
ـ اون پنجاه درصد چی؟ دکتر:اون پنجاه درصد به خودت و دور و برت بستگی
داره ـ خـ ب اگـ ه اگـه مریضـ یم کـا مل برگـ رده چـ ی چی میشـ ه خوب میشـ م؟
دکتر:آره خب با دارو خوب میشی ولی تو نباید بزاری مریضـیت کاملا برگرده
باید قوی باشی و خودتو از مشکلات دور نگه داری ـ من چیکار کنم که زود خوب شم؟
دکتر:با هرکسی که اعصابتو خورد می کنه حرف نزن پیشش نرو با کسی دهن به دهن نشو کاری به مشکلات نداشته باش با نامزدت بگو بخند تازه شما تازه
نامزدی کردین ـ جااااان نامزدی؟من که نامزد ندارم فک کنم اشتباه می کنید
دکتر:اوه دختر داری شوخی می کنی دیگه هوم ؟بزار اسمش چی بود تپه نه نه آها
اسمش سپنتا بود خودش گفت نامزدته واا من که هیچی نمیفهمیدم ولی
خب گفتم:وااای ببخشید اصلا حواسم نبود دکتر:اشکال نداره ـ راستی سپنتا کجاست؟
دکتر:نگران نباش پشت در نشسته ـ پس چرا نیومد داخل ؟ دکتر خندید
و با شیطنت گفت: ای شیطون دلت براش تنگ شده هاا نگران نباش الان
دیگه نزدیک صبحه مرخصت میکنم راستی فهمیدم که این پسره که اسلحه
پلاستیکی داشت دیوونه است این یکی از این خرپولای ایرانن درسته دیگه؟
ـ آره دکتر:تا الان چهار بار بستری شده ولی هربارش مامانش آوردتش بیرون
راستی با اون اصلا ارتباط نداشته باش همینطور با دوستاش مطمعن نیستم
شک دارم ولی خب فک میکنم دوستاشم دیوونن اگه نبودن نمیومدن اینکار
و همراهش کنن ـ اوهوم درسته دکتر:خب من دگه میرم ـ مرخصم دیگه
دکتر:آره اوم راستی تو و سپنتا خیلی بهم میاین ایشالله به پای هم اسکلت شید و البته خوشبخت ـ مـرسی خانوم دکتر دکتر:ویکتوریا هستم ویکتوریا
صدام کن ـ چشم خانوم دکتر ویکتوریا دکتر :شیطونی نکن شیطونی هاتو
بزار برا شوهرت و یک چشمک زد و رفت بیرون اوه لپام گل انداخت وای نه
چیزی شده نه هیچی شوهر دارم شدم همون موقع بچه ها اومدن تو و تصمیم گرفتیم بریم و رفتیم.
#یـک.(پـارت.ویـژه).در.کامنت.هـا. #با ـ لایـ💜ـک ـ و ـ کـامنـ👽ـت ـ هـاتـون ـ بتـرکـونیـن. #ببخشـید ـ اگه ـ دیـر ـ بـه ـ دیـر ـ پـارت ـ میـزارم
۸.۳k
۱۵ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.