تک پارتی ریگولوس بلک=
تک پارتی ریگولوس بلک=
وقتی عاشق همین ولی نمیتونید اعتراف کنید
(زمان ا/ت سال سوم ریگولوس سال پنجم)
ویو ریگولوس: سال سوم بودم که اون دختر به هاگواتز اومد اون خیلی مهربون و کیوته ولی میتونه کاملا ترسناک هم باشه، اون روز رو درست یادمه وقتی که...
....(سال اول تحصیل ا/ت)....
ا/ت اروم بر روی صندلی خود مینشیند نگاهی به اطراف می اندازد، نگاهش برروی صورت پسری میخکوب می شود پسر به او لبخند جذابی زد، ا/ت هم دستی تکان داد
....(زمان حال)....
او واقعا زیبا بود صدایی توجه ریگولوس را جلب کرد
♡ریگولوس؟!
♢بله ا/ت؟
♡میای بریم کتابخونه؟
♢اره
....(کتابخانه)....
♢خب چیکارم داری؟
نگاهی به اطراف انداخت
♢ا/ت؟ ا/ت! کجایی؟
و ا/ت از پشت یکی از قفسه ها بیرون اومد
♡سوپرایززززز
ریگولوس با حالت کلافه به گل و جعبه درون دست ا/ت چشم دوخت
♢اینا چیه؟
♡خب راستش رو بخوای من.... دوستت دارم، تو...
♢من دوستت دارم
و ا/ت رو به قفسه ها چسبوند و لب هاش رو بوسه های ارام زد...
(ببخشید بد شد اخه من ریگولوس رو خوب نمیشناسم)
وقتی عاشق همین ولی نمیتونید اعتراف کنید
(زمان ا/ت سال سوم ریگولوس سال پنجم)
ویو ریگولوس: سال سوم بودم که اون دختر به هاگواتز اومد اون خیلی مهربون و کیوته ولی میتونه کاملا ترسناک هم باشه، اون روز رو درست یادمه وقتی که...
....(سال اول تحصیل ا/ت)....
ا/ت اروم بر روی صندلی خود مینشیند نگاهی به اطراف می اندازد، نگاهش برروی صورت پسری میخکوب می شود پسر به او لبخند جذابی زد، ا/ت هم دستی تکان داد
....(زمان حال)....
او واقعا زیبا بود صدایی توجه ریگولوس را جلب کرد
♡ریگولوس؟!
♢بله ا/ت؟
♡میای بریم کتابخونه؟
♢اره
....(کتابخانه)....
♢خب چیکارم داری؟
نگاهی به اطراف انداخت
♢ا/ت؟ ا/ت! کجایی؟
و ا/ت از پشت یکی از قفسه ها بیرون اومد
♡سوپرایززززز
ریگولوس با حالت کلافه به گل و جعبه درون دست ا/ت چشم دوخت
♢اینا چیه؟
♡خب راستش رو بخوای من.... دوستت دارم، تو...
♢من دوستت دارم
و ا/ت رو به قفسه ها چسبوند و لب هاش رو بوسه های ارام زد...
(ببخشید بد شد اخه من ریگولوس رو خوب نمیشناسم)
۱۴.۲k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.