رمان رفیقای اصکل پارت دوم
رمان رفیقای اصکل #پارتدوم
لیوای : خب خب چه گلی به سرون بگیریم؟ =-=🍳
هانجی: ما از رستوران اخراج شدیم=-= باعد کار دیه ای پیدا کنیم=-=🍳☝️
من: هانجی بالاخره یه استفاده عی ازت شدا=-=🍳
هانجی: 😌😌😌
لیوای : مرض بایدم میگفدی خب بالاخره یه سودی از شما بردیم=-=🍳
من : خب تو با هانجی برو دسته گل به اب نده =-=🍳منم جدا میرم =-=🍳
لیوای: یکی باید مراقب خودت باشه گند نزنی اصکل=-=🍳
من: من عقل دارم کسی ک نداره هانجیه بیای سمت من از هانجی قافل میشیم کشور ژاپنو میفرسده هوا=-=🍳
لیوای : باشه قبول=-=🍳
هانجی: ای خداااا😭
لیوای : آماده بشید بریم مایتابه هاتونم بیارید دزد اومد بکوبید تو صورتش =-=🍳
من : همه در قابلمه بپوشید=-=🍳
لیوای: این خارج از درک اصکلم =-=🍳
من :اره راص مگی=-=🍳
لیوای: من همیشه راص مگم😌☝️
اماده شدیم ...*
لیوای : خب خب : مایتابتونو آووردین ؟
منو هانجی: بلی بلی 😌☝️
لیوای :، خب =-=🍳 بی سروصدا تکرار مکنم بی سرو صدا از پله ها میریم تا صاب خونه نبینتمون😐👐🏻🍳
من و هانجی: با صدا اروم]] اوکی=-=🍳
لیوای : بریم=-=🍳
منو هانجی: کوبیدندر 😐☝️*
لیوای : بیاین تو بیاین تو[فوق اروم]
منو هانجی: چی گفدی؟ هنن؟ [با صدای بلند :]
لیوای : بیاین تو 🤫
منو هانجی : هننن؟ [صدامون تا سر شعبه رفد 😐]
لیوای : دادا زدن]] بیاین تو بابا
منو هانجی : اوکییی
لیوای : دو ثانیه پیش چی گفدم ؟ =-=🍳
منو هانجی: با صدای بلند بریم بیرون 🤔؟
لیوای : کوبیدن مای تابه بر سر دوتامون* مرض اروم ارومممممم =-=🍳
منو هانجی: اوکی 😐☝️
خلاصه اروم رفدیم تا دم در صدای باز کردن در داشت میومد رفدیم تو پله های انباری *
صاب خونه عامان از دست این سه اصکل 😐☝️
من: بچه ها نظرتون چیه؟
نقشه وی:
من بش زیر پاعی مدم لیوای با مای تابه میزنه تو سرش =-=🍳 هانجی دستاشو میبنده.؟
هانجی: با چی ؟ 🤔 با چی دستاشو ببندم؟
من:با بند کیفت😐☝️🤔
لیوای : عا مگ ما دزدیم؟ =-=🍳
وایمیسیم برع
رفدن صاب خونه 😐☝️
منو هانجیو لیوای هم از خونه رفدیم بیرون😐☝️
ادامه داستان رفیقای اصکل بعدی😐☝️
نویسنده:خدم😌
لیوای :👇
@ACKERMAN
هانجی:👇
@H.Y.G
لیوای : خب خب چه گلی به سرون بگیریم؟ =-=🍳
هانجی: ما از رستوران اخراج شدیم=-= باعد کار دیه ای پیدا کنیم=-=🍳☝️
من: هانجی بالاخره یه استفاده عی ازت شدا=-=🍳
هانجی: 😌😌😌
لیوای : مرض بایدم میگفدی خب بالاخره یه سودی از شما بردیم=-=🍳
من : خب تو با هانجی برو دسته گل به اب نده =-=🍳منم جدا میرم =-=🍳
لیوای: یکی باید مراقب خودت باشه گند نزنی اصکل=-=🍳
من: من عقل دارم کسی ک نداره هانجیه بیای سمت من از هانجی قافل میشیم کشور ژاپنو میفرسده هوا=-=🍳
لیوای : باشه قبول=-=🍳
هانجی: ای خداااا😭
لیوای : آماده بشید بریم مایتابه هاتونم بیارید دزد اومد بکوبید تو صورتش =-=🍳
من : همه در قابلمه بپوشید=-=🍳
لیوای: این خارج از درک اصکلم =-=🍳
من :اره راص مگی=-=🍳
لیوای: من همیشه راص مگم😌☝️
اماده شدیم ...*
لیوای : خب خب : مایتابتونو آووردین ؟
منو هانجی: بلی بلی 😌☝️
لیوای :، خب =-=🍳 بی سروصدا تکرار مکنم بی سرو صدا از پله ها میریم تا صاب خونه نبینتمون😐👐🏻🍳
من و هانجی: با صدا اروم]] اوکی=-=🍳
لیوای : بریم=-=🍳
منو هانجی: کوبیدندر 😐☝️*
لیوای : بیاین تو بیاین تو[فوق اروم]
منو هانجی: چی گفدی؟ هنن؟ [با صدای بلند :]
لیوای : بیاین تو 🤫
منو هانجی : هننن؟ [صدامون تا سر شعبه رفد 😐]
لیوای : دادا زدن]] بیاین تو بابا
منو هانجی : اوکییی
لیوای : دو ثانیه پیش چی گفدم ؟ =-=🍳
منو هانجی: با صدای بلند بریم بیرون 🤔؟
لیوای : کوبیدن مای تابه بر سر دوتامون* مرض اروم ارومممممم =-=🍳
منو هانجی: اوکی 😐☝️
خلاصه اروم رفدیم تا دم در صدای باز کردن در داشت میومد رفدیم تو پله های انباری *
صاب خونه عامان از دست این سه اصکل 😐☝️
من: بچه ها نظرتون چیه؟
نقشه وی:
من بش زیر پاعی مدم لیوای با مای تابه میزنه تو سرش =-=🍳 هانجی دستاشو میبنده.؟
هانجی: با چی ؟ 🤔 با چی دستاشو ببندم؟
من:با بند کیفت😐☝️🤔
لیوای : عا مگ ما دزدیم؟ =-=🍳
وایمیسیم برع
رفدن صاب خونه 😐☝️
منو هانجیو لیوای هم از خونه رفدیم بیرون😐☝️
ادامه داستان رفیقای اصکل بعدی😐☝️
نویسنده:خدم😌
لیوای :👇
@ACKERMAN
هانجی:👇
@H.Y.G
۶.۶k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.