زیباترین عشق
#زیباترین_عشق
#پارت_6۴
دکتر _نمیدونم با این حرفا حالت چطور بشه ولی باید بدونی
دیانا_لطفا بگید🥺
دکتر_راستش ارسلا...
ممد _یهو درو باز کردم
دکتر_اقا چرا بدون اجازه اومدین
ممد _آقای دکتر واقعا ممنون ممنونم ازت ممنونم ک اینقدر صادق هستید
دیانا بلند شو واقعا ک اون پسره بت خیانت کرد هنو اونو میبینی
دیانا خودت خواستی
دیانا_ولی ممد
ممد _داد بلندی زدم هیچی نمیخوام بشنوم
تا صب همینجا کنارت میمونم بهتر شدی میریم
دیانا _ممد ولم کن بخدا دیونم کردی
من 10 بار گفتم نمیخوامت من نمیخوامت بفهم
ممد _دکتر لطفا برید بیرون
دکتر _بیا بیرون
ممد _ببین نری بیرون میدونم چیکارت کنم
انداختمش بیرون و درو محکم بستمو قفل کردم رفتم کنار دیانا
دیانا چرا عذابم میدی چراا؟
تو مگه نمیدونی مگه نمیدونی چقدر دوستت دارم چرا نمیفهمی ارسلان بده بفهم لطفا بفهم
دیانا _ممد حرف نزن دیگه تروخدا حرف نزن 😭😭😭😭😭
دکتر _بیشور پرتم کرد بیرون میدونستم ب دیانا اسیبی نمیرسونه در ضمن دوربین هم داریم تو اون اتاق
هرجا رو بگی گشتم ارسلان نبود حتی زنگم زدم خاموش بود ینی کجا غیبش زد
ارسلان_ولم کنید عوضیا شما کی هستید ولم کنید
کرم _ساکت باش
انداختیم زمین
چشاشو وا کردیم
ارسلان _شما کی هستید با من چیکار دارید
کرم _متاسفیم با اینکه تصادف کردیو
فراموشی گرفتی ولی دیگه وقتشه بری و تمام!
ارسلان_چی میگی بگو کی هستی کی به تو اینارو گفتی عوضیا ولم کنید
کرم _آخرین روزه زندگیته!
از طرف آقا ممدیم نابودت میکنیم
ک سنگ تو زندگی آقا ممد و دیانا نندازی فهمیدی
دفه قبلم ما بودیم ک باعث تصادفات شدیم تا صبم ک میکشیمت و تمام
حالا از آخرین شبت لذت ببر!
ارسلان_با بهت نگاش کردم
و کاری از دستم بر نیومد منو تو اتاق تنها گذاشتم و رفتن
با دستای بسته
من امشب یه چیزیو فهمیدم!
فهمیدم ک دیانا رو خیلی دوست دارم
ینی عاشقش شدم نمیدونم چرا با اینکه دوسه بار دیدمش ولی وجودش باعث آرامشم میشه
این وجود خودمه دفه قبل با ضعف خودم باعث تباهی شدم تباهی خودم 🖤
باعث شد تمام دارو ندارم از دست بدم ولی دیگه مثلذشته نیستم این پایان من نیست من میخوام زندگی کنم با یکی مثل دیانا ک با دیدنش ضربان قلبم جاب جا میشه با کسی مثل اونکه منو اونقدر دوست داره ک خودشو ب این روز انداخته با یکی مثل دیانا ک شده وجودم فکرمو درگیر کرده اره این درسته من قوی ام
دیانا رو هم از دست اون هیولا نجات میدم بلندشدن خودمو به اینور اونور زدم ک دستامو یه جوری وا کنم
نمی دونم کجا بودم ولی این مهم نبود مهم انگیزه من بود همین! 🖤🤍
اینقدر تلاش کردم ولی نشد از خستگی خابم برد
30 مین بعد 💟
نههه
نههههه
یهو چشام وا شد
اینن چ خوابی بود دیانا تو خوابم چیکار میکرد اون کی بودن پیشم
وای خدا نکنه نکنه نکنه
دیانا دیانا دیانا نامزد من بوده
نه اینا واقعیت نداره نداره
نه
آخه چرااا خدااا من چراباید اینجوری باشم زندگیم خراب شده
خدااا مگه دادهای منو نمیشنوی
💔🖤😔😫😩🥺😭😭😭😭😭😭😭😭😭
ن من نباید خدمو تضعیف کنم
باید دیانا مو دوباره بدست بیارم
بلند شدم و با خیال دیانا موفق شدم
اینقد فشار آوردم تا ک دستام وا شدن
رفتم سمت در ساعن های دو شب بود
هر چی تلاش کردم هیچ شد درآ قفل بودن و به هیچ روشی باز نمیشدن ولی دست از تلاش نمیکشیدم
#پارت_6۴
دکتر _نمیدونم با این حرفا حالت چطور بشه ولی باید بدونی
دیانا_لطفا بگید🥺
دکتر_راستش ارسلا...
ممد _یهو درو باز کردم
دکتر_اقا چرا بدون اجازه اومدین
ممد _آقای دکتر واقعا ممنون ممنونم ازت ممنونم ک اینقدر صادق هستید
دیانا بلند شو واقعا ک اون پسره بت خیانت کرد هنو اونو میبینی
دیانا خودت خواستی
دیانا_ولی ممد
ممد _داد بلندی زدم هیچی نمیخوام بشنوم
تا صب همینجا کنارت میمونم بهتر شدی میریم
دیانا _ممد ولم کن بخدا دیونم کردی
من 10 بار گفتم نمیخوامت من نمیخوامت بفهم
ممد _دکتر لطفا برید بیرون
دکتر _بیا بیرون
ممد _ببین نری بیرون میدونم چیکارت کنم
انداختمش بیرون و درو محکم بستمو قفل کردم رفتم کنار دیانا
دیانا چرا عذابم میدی چراا؟
تو مگه نمیدونی مگه نمیدونی چقدر دوستت دارم چرا نمیفهمی ارسلان بده بفهم لطفا بفهم
دیانا _ممد حرف نزن دیگه تروخدا حرف نزن 😭😭😭😭😭
دکتر _بیشور پرتم کرد بیرون میدونستم ب دیانا اسیبی نمیرسونه در ضمن دوربین هم داریم تو اون اتاق
هرجا رو بگی گشتم ارسلان نبود حتی زنگم زدم خاموش بود ینی کجا غیبش زد
ارسلان_ولم کنید عوضیا شما کی هستید ولم کنید
کرم _ساکت باش
انداختیم زمین
چشاشو وا کردیم
ارسلان _شما کی هستید با من چیکار دارید
کرم _متاسفیم با اینکه تصادف کردیو
فراموشی گرفتی ولی دیگه وقتشه بری و تمام!
ارسلان_چی میگی بگو کی هستی کی به تو اینارو گفتی عوضیا ولم کنید
کرم _آخرین روزه زندگیته!
از طرف آقا ممدیم نابودت میکنیم
ک سنگ تو زندگی آقا ممد و دیانا نندازی فهمیدی
دفه قبلم ما بودیم ک باعث تصادفات شدیم تا صبم ک میکشیمت و تمام
حالا از آخرین شبت لذت ببر!
ارسلان_با بهت نگاش کردم
و کاری از دستم بر نیومد منو تو اتاق تنها گذاشتم و رفتن
با دستای بسته
من امشب یه چیزیو فهمیدم!
فهمیدم ک دیانا رو خیلی دوست دارم
ینی عاشقش شدم نمیدونم چرا با اینکه دوسه بار دیدمش ولی وجودش باعث آرامشم میشه
این وجود خودمه دفه قبل با ضعف خودم باعث تباهی شدم تباهی خودم 🖤
باعث شد تمام دارو ندارم از دست بدم ولی دیگه مثلذشته نیستم این پایان من نیست من میخوام زندگی کنم با یکی مثل دیانا ک با دیدنش ضربان قلبم جاب جا میشه با کسی مثل اونکه منو اونقدر دوست داره ک خودشو ب این روز انداخته با یکی مثل دیانا ک شده وجودم فکرمو درگیر کرده اره این درسته من قوی ام
دیانا رو هم از دست اون هیولا نجات میدم بلندشدن خودمو به اینور اونور زدم ک دستامو یه جوری وا کنم
نمی دونم کجا بودم ولی این مهم نبود مهم انگیزه من بود همین! 🖤🤍
اینقدر تلاش کردم ولی نشد از خستگی خابم برد
30 مین بعد 💟
نههه
نههههه
یهو چشام وا شد
اینن چ خوابی بود دیانا تو خوابم چیکار میکرد اون کی بودن پیشم
وای خدا نکنه نکنه نکنه
دیانا دیانا دیانا نامزد من بوده
نه اینا واقعیت نداره نداره
نه
آخه چرااا خدااا من چراباید اینجوری باشم زندگیم خراب شده
خدااا مگه دادهای منو نمیشنوی
💔🖤😔😫😩🥺😭😭😭😭😭😭😭😭😭
ن من نباید خدمو تضعیف کنم
باید دیانا مو دوباره بدست بیارم
بلند شدم و با خیال دیانا موفق شدم
اینقد فشار آوردم تا ک دستام وا شدن
رفتم سمت در ساعن های دو شب بود
هر چی تلاش کردم هیچ شد درآ قفل بودن و به هیچ روشی باز نمیشدن ولی دست از تلاش نمیکشیدم
۱۶.۲k
۰۵ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.