وقتی همکلاسیت مافیا بود و

وقتی همکلاسیت مافیا بود و...

ویو جیمین
این دختره آرونا نسبت به بقیه دخترا خیلی بهتره ، موهاش قیافه کیوتش همه چی اون جذابه
_میگم...
+بله ؟!
_هیچی ولش کن فقط ... بیا بریم بیرون
+ب،باشه بریم
با جیمین رفتیم بیرون و من سریع دویدم پیش کوک و سانا
کوک:تنهایی چیکار کردین باهم هوم ؟! +پسره...
@(خنده)
کوک:عع پسره اومد
+کو؟!
@پشتته
برگشتم که صورتم قشنگ با صورتش پنج سانت فاصله داشت سریع عقب کشیدم
که جیمین گفت
_من فکر کنم باید بشناسین ...مخصوصا تو
کوک:من؟!
_اره کوک:چرا؟!
_خاک تو اون سرت که هیونگت رو نمیشناسی
کوک:وایستا وایستا اسمت جیمین هست؟!
_با اجازه
کوک :هیونگگگگ
_پسره کله شق
کوک:پس جین هیونگ چرا نیامد _اون تو آمریکا هنوز کار داشت راستی تهیونگ کو شنیدم تو این مدرسه هست
کوک:آره ولی امروز نیامد نمی‌دونم چرا
ته :فقط خواب موندم (خوابالو )
_ 😂 ته؛عع هیونگ سلام
_سلام ...راستی کوک
کوک:بله؟! _بیا بریم کارت دارم
کوک:باشه
جیمین و کوک رفتم یه گوشه نشستن
_کوک به خواهرت بگو زیاد نزدیک من نشه #چرا؟! _چون نمی‌خوام دیگه بهش بگو نزدیک من نشه فهمیدی؟!
#ب،باشه
جیمین و کوک رفتن پیش بقیه که آرونا رفت پیش جیمین ایستاد ولی کوک سری که دستش رو کشید سمت خودش و گفت
#آرونا بیا در گوشت یکچی بگم +بله ؟!
#آرونا زیاد نزدیک جیمین هیونگ نشو +چرا؟! #نزدیکش نشو دیگه عع +ب،باشه
بعد از این حرف آرونا رفت کنار تهیونگ وایستاد که ته گفت
&آرونا میگم سوال هایی من معلم امروز گفت و بیام خونه شما بهم یاد میدی؟! +باشه بیا فقط &فقط؟! +باید یه مایه ای بدی دیگه &هعیی باز چی میخوای ؟! +هیچی فقط یک کوشولو نارنگی بخر
& بااشه
زنگ خورد و رفتیم تو کلاس این زنگ شیمی داشتیم و من از شیمی خوشم نمیاد برا همین همیشه و کوک و ته یونگ بهم به زور تو خونه یاد میدن
#(کوک): سانا کو؟! +چیه نگرانش شدی!! # نه نه فقط پرسیدم
+مامانش حالش بد شد رفت خونه #اها
این زنگ هم خورد من و تهیونگ و کوک رفتیم خونه تهیونگ به خاطر اینکه خیلی با ما صمیمی هست یه اتاق هم خونه ما داره پدر مادر های ما خیلی پولدار هستن و...
نظر یادت نره!


#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIMIN
دیدگاه ها (۱)

وقتی همکلاسیت مافیا بود و...ویو آرونا داشتیم با تهیونگ فیزیک...

ساعت ۶:۳۰ عصر که البته گذشته دهمین سالگرد بی تی اس بود مبارک...

وقتی همکلاسیت مافیا بود و....ویو آرونا هاایی من آرونا هستم ج...

وقتی برای اولین بار میری کنسرت اون میبینتت ... ۳/۳ویو جونگکو...

سناریو [درخواستی]وقتی دختر ۱۴ سالتون رو با دوست پسرش میبینین...

پارت ۲۱ فیک دور اما آشنا

پارت پنجم خندیدن ماه 🌚🌙✨

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط