وقتی برای اولین بار میری کنسرت اون میبینتت ...
وقتی برای اولین بار میری کنسرت اون میبینتت ...
۳/۳
ویو جونگکوک
الان تو بدترین حالت ممکن نشسته بودیم همه دور میز و همه مخصوصا مهدیا داشتن به من نگاه میکردن
تهیونگ:خب
_خب
جیمین:چرا این دختر رو آوردی خونه اصلا از کجا اسمش رو میدونی ؟!
_چیزه از یکی از استف ها پرسیدم
یونگی :براچی آوردیش ؟!
جین :نکنه عاشق شدی ؟!
ته، واقعا عاشق شدی ؟!
_عع وایستید آره عاشق شدم
ویو مهدیا داشتم آب میخوردم که باحرف کوک آب پرید تو گلوم
+چییی؟؟عاشق؟اونم من؟!!!
_اروم دختر آره خب جرم که نکردم حالا قبول میکنی ؟! اصلا بایست کیه؟!
+با،بایس من تو و یونگی هیونگ هستید
یونگی:منن؟!
+آره
_قبول میکنی قول میدم شیر موزام رو باهات تقسیم کنم
+😂 اممم باشه
_هورااا همه امشب شیرموز مهمان من
جین:خدایا این هنوز عقل نداره بعد میخواد زن بگیره
همه:😂
+حالا اگر آرمی ها قبول نکنند چی؟!
نامی: ما پس فردا هم تور کنسرت داریم اونجا کوک میگه
_راست میگه
پرش زمانی به پس فردا بعد آهنگ خوندن
_ببین آرمی های عزیزم من عاشق شدم
همه:اووو
_عاشق یه دختری که هیچی کم نداره خیلی خوشگله...معرفی میکنم جئون مهدیا کسی که دوسش دارم
(گایز فامیلیش کیم هست ولی خو دیگه جئون حساب میشه )
مهدیا رفت رو صحنه و همه دست زدن بعد از اون بعد دو سال مهدیا و کوک ازدواج کردن
صاحب یه پسر به اسم سوجون شدن
پایان
ببخشید اگر بد شد چون سرم برا رمانی که قراره از جیمین بزارم شلوغه
اسم فیک (وقتی پدرخوانده تو بود هست)
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK
۳/۳
ویو جونگکوک
الان تو بدترین حالت ممکن نشسته بودیم همه دور میز و همه مخصوصا مهدیا داشتن به من نگاه میکردن
تهیونگ:خب
_خب
جیمین:چرا این دختر رو آوردی خونه اصلا از کجا اسمش رو میدونی ؟!
_چیزه از یکی از استف ها پرسیدم
یونگی :براچی آوردیش ؟!
جین :نکنه عاشق شدی ؟!
ته، واقعا عاشق شدی ؟!
_عع وایستید آره عاشق شدم
ویو مهدیا داشتم آب میخوردم که باحرف کوک آب پرید تو گلوم
+چییی؟؟عاشق؟اونم من؟!!!
_اروم دختر آره خب جرم که نکردم حالا قبول میکنی ؟! اصلا بایست کیه؟!
+با،بایس من تو و یونگی هیونگ هستید
یونگی:منن؟!
+آره
_قبول میکنی قول میدم شیر موزام رو باهات تقسیم کنم
+😂 اممم باشه
_هورااا همه امشب شیرموز مهمان من
جین:خدایا این هنوز عقل نداره بعد میخواد زن بگیره
همه:😂
+حالا اگر آرمی ها قبول نکنند چی؟!
نامی: ما پس فردا هم تور کنسرت داریم اونجا کوک میگه
_راست میگه
پرش زمانی به پس فردا بعد آهنگ خوندن
_ببین آرمی های عزیزم من عاشق شدم
همه:اووو
_عاشق یه دختری که هیچی کم نداره خیلی خوشگله...معرفی میکنم جئون مهدیا کسی که دوسش دارم
(گایز فامیلیش کیم هست ولی خو دیگه جئون حساب میشه )
مهدیا رفت رو صحنه و همه دست زدن بعد از اون بعد دو سال مهدیا و کوک ازدواج کردن
صاحب یه پسر به اسم سوجون شدن
پایان
ببخشید اگر بد شد چون سرم برا رمانی که قراره از جیمین بزارم شلوغه
اسم فیک (وقتی پدرخوانده تو بود هست)
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK
۲۸.۰k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.