فردا صبح ا.ت ویو
فردا صبح ا.ت ویو
با دل درد شدید از خواب بلند شدم تمام اتفاقای دیشب یادم اومد یونگی خیلی کیوت خوابیده بود داشتم بهش نگاه میکردم
یونگی: به چی نگاه میکنی
ا.ت: ه هان هیچی
یونگی: صبح بخیر
ا.ت: صبح بخیر
یونگی: دیشب بهت حال داد
ا.ت: چ چی دیشب
یونگی: چرا این لبو سرخ شدی
ا.ت: کی من نه بابا
یونگی: خجالت میکشی
یونگی: اولن دیگه خجالت نکش دومن من ددیتم چرا باید ازم خجالت بکشی سومن تو واقعا منو دوست داری
ا.ت: خوب آره جرا باید بهت دروغ بگم
یونگی ویو
تا گفت واقعا دوست دارم لبمو گذاشتم رو لبش
یونگی: هوم از این به بعد تو خانوم این عمارت محسوب میشی
ا.ت: واقعا
یونگی: آره
با دل درد شدید از خواب بلند شدم تمام اتفاقای دیشب یادم اومد یونگی خیلی کیوت خوابیده بود داشتم بهش نگاه میکردم
یونگی: به چی نگاه میکنی
ا.ت: ه هان هیچی
یونگی: صبح بخیر
ا.ت: صبح بخیر
یونگی: دیشب بهت حال داد
ا.ت: چ چی دیشب
یونگی: چرا این لبو سرخ شدی
ا.ت: کی من نه بابا
یونگی: خجالت میکشی
یونگی: اولن دیگه خجالت نکش دومن من ددیتم چرا باید ازم خجالت بکشی سومن تو واقعا منو دوست داری
ا.ت: خوب آره جرا باید بهت دروغ بگم
یونگی ویو
تا گفت واقعا دوست دارم لبمو گذاشتم رو لبش
یونگی: هوم از این به بعد تو خانوم این عمارت محسوب میشی
ا.ت: واقعا
یونگی: آره
۶.۶k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.