فردا صبح ا.ت ویو
فردا صبح ا.ت ویو
یعنی دیگه داره حوصلم سر میره حداقل میشد یه گوشی داشته باشم باهاش بازی کنم الانم که نمیتونم با لیا حرف بزنم
اه
یونگی:ا.ت بیا صبحونتو بخور
ا.ت: نمیخورم
یونگی:چرا
ا.ت:چون چ چسبیده را
یونگی: بچه بازی در نیار بیا بخور
ا.ت: باشه
رفتم پایین صبحونه خوردم بعد از اون نشستم فیلم دیدم که صحنه دار شد
سریع خاموشش کردم که ارباب اومد
یونگی:چرا خاموشش کردی
ا.ت: همینطوری من میرم بخوابم یکم
یونگی: باوش
رفتم یکم خوابیدم تا به خودم اومدم چهار ساعت شد الان لیا حتما کارش تموم شده
رفتم پایین که لیا رو کاناپه نشسته بود
لیا: بیدار شدی
ا.ت:آره
لیا: خوب بیا بشین
یعنی دیگه داره حوصلم سر میره حداقل میشد یه گوشی داشته باشم باهاش بازی کنم الانم که نمیتونم با لیا حرف بزنم
اه
یونگی:ا.ت بیا صبحونتو بخور
ا.ت: نمیخورم
یونگی:چرا
ا.ت:چون چ چسبیده را
یونگی: بچه بازی در نیار بیا بخور
ا.ت: باشه
رفتم پایین صبحونه خوردم بعد از اون نشستم فیلم دیدم که صحنه دار شد
سریع خاموشش کردم که ارباب اومد
یونگی:چرا خاموشش کردی
ا.ت: همینطوری من میرم بخوابم یکم
یونگی: باوش
رفتم یکم خوابیدم تا به خودم اومدم چهار ساعت شد الان لیا حتما کارش تموم شده
رفتم پایین که لیا رو کاناپه نشسته بود
لیا: بیدار شدی
ا.ت:آره
لیا: خوب بیا بشین
۷.۲k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.