وانشات مایکی پارت 1
وانشات مایکی __پارت 1
ا/ت۱۳
مایکی ۱۷
عکس بالا ا/ت و مایکیه
~~
ویو مایکی
از خواب بیدار شدم . رفتم توی آشپز خونه که دیدم یکم از دورایاکی های دیشب مونده .
برداشتم و رفتم روی کاناپه نشستم . شروع کردم به خوردن که صدای در اومد ، اما بود.
مایکی : س...لا...م ...اما(نقطه ها درایاکیه که مایکی درحاله خوردنه)
اما: سلامممم مایکییی . کی بیدار شدی؟
مایکی : همین الان . تو کجا بودی
اما: چقدر دیر ، رفته بودم سفارشاته شمارو بخرم.
مایکی: خوبه ، با کی رفتی؟
اما: دوستم ، یه دستت درد نکنه تو اون دهنت نچرخه هاااا؟
مایکی : باشه حالاااا ممنون
اما :خواهش
مایکی : اون دوستت کیه دختره؟
اما : آره چطور ؟
مایکی: هیچی همینطوری
اما : خیلی خب حالا بلند شو کمکم کن تا پنکیک درست کنم
مایکی : خودت درست کن ، من میخوام برم
اما : نه وایسا کمکم کن دوستم قراره بیاد.
ای بابا اون دوسته اما هم مارو کشت . ممکنه خوشگل باشه؟ اگه خوشگل باشه میرم خاستگاریش(با لحنه شیطنت).
برم لباس گشنگامو بپوشم
مایکی :اما اون لباس مشکیمو کجا گذاشتی؟
اما: تو کمدت
رفتم سمت کمد و لباسه قشنگمو دیدم . چه لباسه قشنگوخفنی دارما . سلیقم عالیه (😂عکس لباس بالا هست) لباسو برداشتم و پوشیدم یه دستی هم به موهام کشیدم بعد تو آینه به خودم نگاه کردم .
مایکی: عجب جذابه لعنتیه ام من (🤣🤣)
اما :خیلی............... (نقطه ها خنده )
مایکی : یا حضرته ابراهیم ، تو کی اومدی ؟
اما: از وقتی داشتی قربون صدقه خودت میرفتی...........
مایکی : نخنددددد
دینگ دینگ
اما: اومد ، من برم در رو باز کنم توهم زود بیا پایین
مایکی:باشه
وایییی یعنی ممکنه از من خوشش بیاد ؟
باید جنتلمن بازی دربیارم (مایکی تلاش نکن نمیتونی مخشو بزنی🤣🤣)
ویو اما
صدایه زنگ شنیدم روبه مایکی گفتم میرم درو باز کنم توهم زود بیا .
رفتم پایین درو باز کردم که با دوسته خوشگل و قشنگ خودم روبه رو شدم .
اما: سلامممم ا/ت
ا/ت: سلاممممم اما
دیدم مایکی اومد پایین . ولی واقعاً مایکی خوشگل شده بود
ویو مایکی
رفتم پایین که یکدفعه با یه بانوی زیبا روبه رو شدم . چقدر خشگلههههههه
__
پایانه پارت
ا/ت۱۳
مایکی ۱۷
عکس بالا ا/ت و مایکیه
~~
ویو مایکی
از خواب بیدار شدم . رفتم توی آشپز خونه که دیدم یکم از دورایاکی های دیشب مونده .
برداشتم و رفتم روی کاناپه نشستم . شروع کردم به خوردن که صدای در اومد ، اما بود.
مایکی : س...لا...م ...اما(نقطه ها درایاکیه که مایکی درحاله خوردنه)
اما: سلامممم مایکییی . کی بیدار شدی؟
مایکی : همین الان . تو کجا بودی
اما: چقدر دیر ، رفته بودم سفارشاته شمارو بخرم.
مایکی: خوبه ، با کی رفتی؟
اما: دوستم ، یه دستت درد نکنه تو اون دهنت نچرخه هاااا؟
مایکی : باشه حالاااا ممنون
اما :خواهش
مایکی : اون دوستت کیه دختره؟
اما : آره چطور ؟
مایکی: هیچی همینطوری
اما : خیلی خب حالا بلند شو کمکم کن تا پنکیک درست کنم
مایکی : خودت درست کن ، من میخوام برم
اما : نه وایسا کمکم کن دوستم قراره بیاد.
ای بابا اون دوسته اما هم مارو کشت . ممکنه خوشگل باشه؟ اگه خوشگل باشه میرم خاستگاریش(با لحنه شیطنت).
برم لباس گشنگامو بپوشم
مایکی :اما اون لباس مشکیمو کجا گذاشتی؟
اما: تو کمدت
رفتم سمت کمد و لباسه قشنگمو دیدم . چه لباسه قشنگوخفنی دارما . سلیقم عالیه (😂عکس لباس بالا هست) لباسو برداشتم و پوشیدم یه دستی هم به موهام کشیدم بعد تو آینه به خودم نگاه کردم .
مایکی: عجب جذابه لعنتیه ام من (🤣🤣)
اما :خیلی............... (نقطه ها خنده )
مایکی : یا حضرته ابراهیم ، تو کی اومدی ؟
اما: از وقتی داشتی قربون صدقه خودت میرفتی...........
مایکی : نخنددددد
دینگ دینگ
اما: اومد ، من برم در رو باز کنم توهم زود بیا پایین
مایکی:باشه
وایییی یعنی ممکنه از من خوشش بیاد ؟
باید جنتلمن بازی دربیارم (مایکی تلاش نکن نمیتونی مخشو بزنی🤣🤣)
ویو اما
صدایه زنگ شنیدم روبه مایکی گفتم میرم درو باز کنم توهم زود بیا .
رفتم پایین درو باز کردم که با دوسته خوشگل و قشنگ خودم روبه رو شدم .
اما: سلامممم ا/ت
ا/ت: سلاممممم اما
دیدم مایکی اومد پایین . ولی واقعاً مایکی خوشگل شده بود
ویو مایکی
رفتم پایین که یکدفعه با یه بانوی زیبا روبه رو شدم . چقدر خشگلههههههه
__
پایانه پارت
۴.۶k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.