خیابانعشق lovestreet پارت

#خیابان_عشق / #love_street / #پارت_18
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌•┈┈┈┈°.𔘓.°┈┈┈┈•
تهیونگ: چی گفت؟
میرا: نمیدونم.. گفت همینجا منتظر بمونیم .
تهیونگ: ها؟نکنه چیزی شده
میرا: نمیدونم.. تهیونگ میشه برای من یه آیس کافی بگیری ؟ سردرد دارم یکم
تهیونگ: باشه . باهام میای یا میمونی؟
میرا: میمونم تو برو بیا. ممنون
‌ ‌
تهیونگ رفت و منم منتظرش موندم .
سردرد خیلی شدیدی گرفته بودم.
دست یکی شونم رو لمس کرد جونگکوک بود .
میرا: جونگکوک؟
جونگکوک: خدارو شکر... هنوز نرفتی
میرا: آب میخوای؟ خیلی داری نفس نفس میزنی
جونگکوک: نه نمیخوام. باید یچیزی بهت بگم
‌‌‌
میرا: چی؟
جونگکوک: من.. دوست دارم میرا خیلی دوست دارم
چشمام از شدت تعجب باز مونده بود
جونگکوک: من واقعا دوست دارم میرا. دلم میخواد اونی باشم که کنارته ؛ میخوام..تورو داشته باشم..طول کشید تا حسم رو نسبت بهت بفهمم و وقتی فهمیدم..تازه متوجه شدم چقدر احمق بودم!
میرا: چ....چی
جونگکوک: اگه توام این حس رو بهم داری..دلم میخواد کنارت باشم میرا..تورو بیشتر از هرچیزی تو دنیا میخوام..
میرا: جونگکوک واقعا..من نمیدونم چی بگم
جونگکوک: فقط بگو دوسم داری یا نه؟
میرا: اره
هردومون شوق و اشتیاق درونمون داشت فرو می پاشید .
صدای افتادن چیزی از پشت سرمون اومد .
هردومون برگشتیم که دیدیم تهیونگ وایساده و آیس کافی من از دستش افتاده .
از چشماش میشد فهمید همه چیو فهمیده و شنیده
‌‌
میرا: تهیو...تهیونگ اشتباه برداشت..کردی
تهیونگ: ببخشید مزاحم حرف زدنتون که نشدم؟😅.
میرا: تهیونگ..
تهیونگ: ببخشید میرا منظورت از اینکه چیزی که شنیدم درست نبوده چیه؟مگه چیزی گفتید ؟
‌‌
*خداروشکر انگار نشنیده.ولی اون چشم ها شاید بتونن به همه جهان دروغ بگن ولی من میدونم شنیده!*
‌ ‌
میرا: آیس کافی منو انداختی که
جونگکوک: میرا میخوای با من برگردی؟دارم برمیگردم خونه
میرا: باشه اگه تهیونگ مشکلی نداره
تهیونگ: نه مشکلی نداره..من یکم دیرتر برمیگردم
کوک: پس بیا بریم. تهیونگ فعلا!
تهیونگ: فعلا!
‌ ‌ ‌
ویو تهیونگ*
نمیتونستم درست فکر کنم..مغزم..قلبم..
این چیه که تو قفسه سینه ام انقدر داره فشرده میشه؟ چرا انقدر درد داره؟
بعد اون همه تلاش... میرا جونگکوک دوست داره..
‌ ‌
اشک از چشمام میومد پایین نمیتونستم خودم کنترل کنم.
تنها چیزی که دیدم افتادنم بود و اون مردی که منو دید
؟ : آقا!آقا حالت خوبه؟ چرا اینجوری شدی میخوای زنگ بزنم آمبولانس؟
***
ویو میرا*
وقتی بهمون زنگ زدن که حال تهیونگ بد شده سریع راه افتادیم.
جونگکوک با تمام توانش داشت ماشین رو می‌روند
_________
#قمار #فیک #وانشات #سناریو #رمان #داستان #نیکا_شاکرمی #نیکا #مهسا_امینی #خدا #تهیونگ #فیلیکس #جونگ_کوک #جونگکوک #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
#عشقانه #کمدی #خنده #غمگین
دیدگاه ها (۰)

#خیابان_عشق / #love_street / #پارت_19 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌...

#خیابان_عشق / #love_street / #پارت_20 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌...

های گایز ایشون از پیج من اصکی رفته https://wisgoon.com/jk202...

#خیابان_عشق / #love_street / #پارت_17 ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌...

ریکشنشون وقتی میگی چی صدات کنم ؟نامجون : هرچی دوست داری کیوت...

🎧ྀི 김이솔🎧ྀི . ︶︶︶︶   𓈒  ꔫ  𓈒  ︶︶︶︶🐈‍⬛ : برای خودم واقعا ...

black flower(p,249)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط