ات ویو

ا/ت ویو
قلبم تند تند میزد اما چرا؟ نه... احتمالا بخواطر هیجان و ترسمه نزدیک بود یه ماشین زیرم بگیره پس طبیعیه

رسیدم دانشگاه داشتم میدوییدم چون داشت دیرم میشد ولی به موقع رسیدم استاد دقیقا بعد از من اومد تو کلاس
(پرش زمانی به بعد امتحان)
ا/ت: خیلی استرس دارم
سوجون: اینبار واسه امتحان خوندی؟
ا/ت: اره بخواطر همین امتحان نزدیک بود ماشین زیر بگیرتم
سوجون: چی؟
ا/ت: هیچی بعدا میگم بهت
(برگه هارو بهمون تحویل دادن)
ا/ت: باورم نمیشه 12/5 شدم
سوجون: منم باورم نمیشه دوازده و نیم شدی
بعد دانشگاه زود رفتم خونه یه ماشین جلو در خونمون وایستاده بود راننده ی ماشیم منو دید اومد سمتم اول نشناختمش اما بعد فهمیدم جونگکوکه
جونگکوک: سلام، وسایلتو بردار بریم
ا/ت: باشه
رفتم واسایلمو برداشتم سوار ماشین شدم رفتیم...

ادامه دارد...

ساری این پارت کوتاه شد 💕
دیدگاه ها (۴)

عشق و نفرت پارت ۷

ادامه پارت ۷عشق و نفرت

فردا قراره مادر و ناپدریم با برادرم برن امریکا دیگه تا دو سه...

ادامه پارت چهار عشق و نفرت

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط