اورا

🔹 #او_را... (۱۲۴)





- فکر نمیکنی این ظلمه؟!



- اگر جز این باشه، ظلمه!



اگر انسان رو بذاره به حال خودش و تو رسیدن به هدف کمکش نکنه، ظلمه!



نگاهم رو به آسمون دوختم.



- ولی من از وجود "اون"، به آرامش و خدا رسیدم!



- نمیدونم. شاید اشتباه کردی!



شایدم وسیله بوده تا تو اینا رو بهتر بفهمی.

ولی خواست خدا نبوده که بیشتر از این جلو برید!



- یعنی خودش میخواسته؟



- شاید! شایدم خواست خدا رو به خواست خودش ترجیح میداده!



- پس ازدواج چی؟




💠 ادامه در وب #از_جنس_خاک :
http://az-jense-khak.blog.ir/post/رمان-او-را-قسمت-صد-و-بیست-و-چهارم/
دیدگاه ها (۱)

🔹 #او_را... (۱۲۵)زهرا که تو جمعیت گم شد ،ازشون فاصله گرفتم ...

🔹 #او_را... (۱۲۶)ابروهاش رو انداخت بالا- اینم مسخره بازی جد...

🔹 #او_را... (۱۲۳)طبق معمول‌، سر ساعت اومده بود و با همون تی...

🔹 #او_را... (۱۲۲)- مرجان چرا اینجوری میکنی آخه؟؟ 😕 بلند شد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط