عروسقاتل

#عـروس‌ِقاتـل
part_۳۸
The killer bride

وقتی کارش تموم شد نگاه تحسین آمیزی بهم انداخت و گفت:

- ببین خودتو چه جیگری شدی؟
البته خودت جیگر بودی ولی الان هات و جذاب شدی.

لبخندی زدم و با خجالت ازش تشکر کردم پیش بندو باز کرد و گفت:
- خب راضی ای؟

به خودم نگاهی کردم، خوب شده بودم خیلی تغییر کرده بودم، به ابروهام دست زده بود و این خیلی حالت صورتمو تغییر داده بود.

اصلاح صورتم خیلی معلوم نبود چون من کم موی بدن داشتم و کلا پیدا نبود ولی ابروهام خیلی تغییر کرده بودن.

آرایشم لایت و ساده بود؛ خیلی قشنگ شده بودم ولی نمیدونستم این کارا چه معنی ای داره و تو سر تهیونگ چی میگذره!

با صدای چای وون به خودم اومدم، داشت با تهیونگ حرف میزد:
- عروسکت آماده شد جناب بیا کادوپیچ شده تحویلش بگیر!

و بعد قطع کرد. به سمتم اومد:
- نگفتی دختر خوشت اومد یا نه؟
موهاتو فر کردم آخه خودش لخت بود.

سری تکون دادم و گفتم:
- اره دستت درد نکنه خیلی خوب شدم.

با همون انرژی زیادش گفت:
- خوشگلی از خودته