فصلــ💜دومــ💜
فصلــ💜دومــ💜
پارت ۶ 💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
صبح شده بود و سانامی چشاشو باز کرد
دید لباش رو لبای جیمینه
ازش جدا شد ک جیمینم پاشد
جیمین:: نچ..چ مرگته
سانامی:: یااا مگه چیه فقط بیدار شدم😐
جیمین:: برو بیرون بزار بخوابم
سانامی:: نمیخام
جیمین:: عه گمشو
سانامی:: فرشته کیوت🥴
بعد بلند شد و در رفت
جیمین:: پدصگه تخم صگه پدر مرده بی صاحابه الدنگه...هعف...
جیمین دوباره دراز کشید
سانامی:: هلوووووووووووووووووووو
شیومین:: درد چته تو
سانامی:: سانو کو؟!
سانو:: وا منو ب این گندگی نمیبینی؟!
سانامی:: عوا🤣
شیومین:: خرسه گنده رو...اهم.. بار اخرته ب عشقم میخندی
سانو:: عففففف شکمم
سانامی:: شیومین چند قلو توش کاشتی؟!
شیومین:: بجدم توش کام نکردم فقط...
سانو:: شیومیییین😡😳
شیومین:: میگم چقد هوا افتابیه😄
سانامی:: نچ..نچ..نچ...خجالتم خوب چیزیه،یچیزی بده بخورم
سانو:: خودت یه گوهی بخور
بعدش سانو رفت
شیومین:: عه😐
سانامی:: ریدی داش...
شیومین:: همش تقصیر توئه
سانامی:: ب عنم میخاستی نکنیش تا حامله بشه
شیومین:: عه بی ادب اون حامله نیست خو
سانامی:: خیلی خب بابا
شیومین رفت سمت اتاق سانو
سانامی هم هی میخورد
سانامی:: خودم یه چند وقت دیگه ب امید جیمین نی نی میارم ووویییییی🥺😃
جیمین:: آها...
سانامی:: حییی بازم مثل جن ظاهر شدی
جیمین از پشت موهاشو گرفت و میکشید
سانامی:: عاایییی عاه...ولکن..ترخدا ولم کنننن
جیمین:: تو اتاق چی گفتی هوم؟!
سانامی:: ه..هیچییی
جیمین:: هیچی؟!
سانامی:: کندیییشون بسه...گ..گفتم فرشته کیوت،بخدا گوه خوردم
جیمین ولش کرد و رفت نشست رو صندلی
داشت صبحونشو میخورد
جیمین:: بهم نگاه نکن از دیشب تا الان دنبال بهونم یه دل سیر کتکت بزنم
سانامی:: م..مگه چیکار کردم🥺
جیمین:: بسه چقد میخوری پاشو برو
سانامی:: هیچم سیر نشدم ولی میرم😒
سانامی رفت نشست و تلویزیون رو روشن کرد...
شیومین:: سانامی بی صاحابه پدصگه...
جیمین:: صاحابش اینجا نشسته!
شیومین:: ب.. ببخشید
جیمین:: دنباله حرفت؟!
شیومین:: تقصیر این افلیطه بود ک سانو باهام قهر کرد
جیمین:: ب درک...احمق بیکاری افتادی دنبال دخترا و لاس زدن و ناز کشیدنشون هاا؟؟؟
شیومین:: ن..نه الان میرم شرکت😐
شیومین چشم غره ای ب سانامی رفت و زد بیرون
سانامی اومد وایساد پیش جیمین
جیمینم با دهن پر بهش نگاه میکرد...
سانامی ویو:
از شدت کیوت بودنش دلم میخواد قورتش بدم اما...
جیمین:: چته؟!
سانامی:: وووییی😂
جیمین:: چته بنال جن زده
سانامی:: من هیچی لباس ندارم🥺
جیمین:: خو
سانامی:: میخام خب
جیمین:: بعد با سانو برو
سانامی:: میشه الان باهم بریم
جیمین:: ن
سانامی:: خب یه کارت بهم بده...هی توش پول بریز خودم خرج خودمو بدم
جیمین:: بله؟؟ دیگه چی بگو تعارف نکن
سانامی:: گوشیمم عوض کن
جیمین:: دیگه؟!
سانامی:: بچه میخام🥺
جیمین:: از جلو چشام گمشو فقط
سانامی:: اوکی بابا
سانامی رفت نشست و جیمینم پاشد رفت تو اتاق
چند مین بعد اومد بیرون
سانامی:: اییی خدا چ جذابه این لعنتی...الهی بمیری..حییی ن نههه
جیمین:: آماده باش بعد ظهر میام دنبالت ببرمت هرچی خاستی برات بخرم
سانامی:: چشممم،خدافظ
جیمین:: بای...
پارت ۶ 💜
ددی💜شوگره💜اجباریه من 💜
صبح شده بود و سانامی چشاشو باز کرد
دید لباش رو لبای جیمینه
ازش جدا شد ک جیمینم پاشد
جیمین:: نچ..چ مرگته
سانامی:: یااا مگه چیه فقط بیدار شدم😐
جیمین:: برو بیرون بزار بخوابم
سانامی:: نمیخام
جیمین:: عه گمشو
سانامی:: فرشته کیوت🥴
بعد بلند شد و در رفت
جیمین:: پدصگه تخم صگه پدر مرده بی صاحابه الدنگه...هعف...
جیمین دوباره دراز کشید
سانامی:: هلوووووووووووووووووووو
شیومین:: درد چته تو
سانامی:: سانو کو؟!
سانو:: وا منو ب این گندگی نمیبینی؟!
سانامی:: عوا🤣
شیومین:: خرسه گنده رو...اهم.. بار اخرته ب عشقم میخندی
سانو:: عففففف شکمم
سانامی:: شیومین چند قلو توش کاشتی؟!
شیومین:: بجدم توش کام نکردم فقط...
سانو:: شیومیییین😡😳
شیومین:: میگم چقد هوا افتابیه😄
سانامی:: نچ..نچ..نچ...خجالتم خوب چیزیه،یچیزی بده بخورم
سانو:: خودت یه گوهی بخور
بعدش سانو رفت
شیومین:: عه😐
سانامی:: ریدی داش...
شیومین:: همش تقصیر توئه
سانامی:: ب عنم میخاستی نکنیش تا حامله بشه
شیومین:: عه بی ادب اون حامله نیست خو
سانامی:: خیلی خب بابا
شیومین رفت سمت اتاق سانو
سانامی هم هی میخورد
سانامی:: خودم یه چند وقت دیگه ب امید جیمین نی نی میارم ووویییییی🥺😃
جیمین:: آها...
سانامی:: حییی بازم مثل جن ظاهر شدی
جیمین از پشت موهاشو گرفت و میکشید
سانامی:: عاایییی عاه...ولکن..ترخدا ولم کنننن
جیمین:: تو اتاق چی گفتی هوم؟!
سانامی:: ه..هیچییی
جیمین:: هیچی؟!
سانامی:: کندیییشون بسه...گ..گفتم فرشته کیوت،بخدا گوه خوردم
جیمین ولش کرد و رفت نشست رو صندلی
داشت صبحونشو میخورد
جیمین:: بهم نگاه نکن از دیشب تا الان دنبال بهونم یه دل سیر کتکت بزنم
سانامی:: م..مگه چیکار کردم🥺
جیمین:: بسه چقد میخوری پاشو برو
سانامی:: هیچم سیر نشدم ولی میرم😒
سانامی رفت نشست و تلویزیون رو روشن کرد...
شیومین:: سانامی بی صاحابه پدصگه...
جیمین:: صاحابش اینجا نشسته!
شیومین:: ب.. ببخشید
جیمین:: دنباله حرفت؟!
شیومین:: تقصیر این افلیطه بود ک سانو باهام قهر کرد
جیمین:: ب درک...احمق بیکاری افتادی دنبال دخترا و لاس زدن و ناز کشیدنشون هاا؟؟؟
شیومین:: ن..نه الان میرم شرکت😐
شیومین چشم غره ای ب سانامی رفت و زد بیرون
سانامی اومد وایساد پیش جیمین
جیمینم با دهن پر بهش نگاه میکرد...
سانامی ویو:
از شدت کیوت بودنش دلم میخواد قورتش بدم اما...
جیمین:: چته؟!
سانامی:: وووییی😂
جیمین:: چته بنال جن زده
سانامی:: من هیچی لباس ندارم🥺
جیمین:: خو
سانامی:: میخام خب
جیمین:: بعد با سانو برو
سانامی:: میشه الان باهم بریم
جیمین:: ن
سانامی:: خب یه کارت بهم بده...هی توش پول بریز خودم خرج خودمو بدم
جیمین:: بله؟؟ دیگه چی بگو تعارف نکن
سانامی:: گوشیمم عوض کن
جیمین:: دیگه؟!
سانامی:: بچه میخام🥺
جیمین:: از جلو چشام گمشو فقط
سانامی:: اوکی بابا
سانامی رفت نشست و جیمینم پاشد رفت تو اتاق
چند مین بعد اومد بیرون
سانامی:: اییی خدا چ جذابه این لعنتی...الهی بمیری..حییی ن نههه
جیمین:: آماده باش بعد ظهر میام دنبالت ببرمت هرچی خاستی برات بخرم
سانامی:: چشممم،خدافظ
جیمین:: بای...
۵۷.۷k
۲۶ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.