سناریو

سناریو
* وقتی مریضی برات خوراکی می خره 😊 *

تهیونگ :
ا/ت چند روز مریض بود . گفتم براش خوراکی بگیرم حالش بهتر شه
رفتم وارد مغازه شدم
سی تا پاستیل خوبه؟
برداشتم حساب کردم و رفتم خونه ┆ در خونه رو باز که دیدم ا/ت خوابیده
خیلی کیوت بود دلم نیومد بیدارش کنم
با اینکه مریض بود، منم کنارش خوابیدم 😷

جونگ کوک :
ا/ت یک روزه که مریض شده ، دماغش قرمز شده 🤧 و تب داره 🤒
سرش درد می کنه و هزار تا درد دیگه 🤕
امروز رفتم و براش خوراکی خریدم 🍓🍒🍩🎂🍮
هر چی دوست داشت براش خریدم
وارد خونه شدم که دیدم رو مبل نشسته و داره فیلم می بینه
یه لحظه حواسم رو از ا/ت به تلوزیون دادم
وایسا این فیلم ⃠مثبت۱۸ نیست؟؟
یه لحظه جا خوردم و یه تق زدم به در
ا/ت سریع بلند شد تلوزیون رو با یه حرکت زد رو TV و اومد طرف در که منو دید
ا/ت : سلام 👋
کوک : سلام بانی بیا برات خوراکی گرفتم 😋
ا/ت : ممنونننننن
کوک : داشتی چیکار می کردی؟
ا/ت : فیلم نگاه می کردم.......
کوک : تو که فیلمای تلوزیون رو دوست نداری! ( پوزخند اروم )
ا/ت : ( فهمید سوتی داده )
کوک : ....................
دیدگاه ها (۰)

سناریو * وقتی یه عروسک برات گرفته و تو هی به عروسکه چسبیدی! ...

سناریو * وقتی تو گرما هودیشون رو می پوشی * نامجون : ا/ت؟؟ا/ت...

سناریو * وقتی مریضی برات خوراکی می خره 😊 *نامجون : تازه رسید...

نمی خوام زنده باشم ولی می خوام زندگی کنم #مودی

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط