p18
p18
جین. ات خوبی ات؟
نامجون. ات گریه نکن
یونگی. منوببین
جیمین. ات قشنگم لطفا
جیهوپ. عزیز دلم اروم باش
تهیونگ. اون سریع پشیمون میشه از کارش
بخاطر انقدر مهربون بودنشون باهام لبخندی زدم اشکامو پاک کردمو با یه لبخند گنده فیک بهشون گفتم
ات. یااا من قوی ام هوم؟
تهیونگ. ضایعس که فیکه
ات. عامم من میخوام برم بیرون یکم هوا بخورم سریع برمیگردم
کلاه و ماسکمو برداشتمو رفتم بیرون نمیدونستم کجا میرم ساعت10شب بود و من بدون مقصدی راهمو میرفتمو اشک میریختم.... انتظار از هرکسیو داشتم ولی کوک نه من.. من دیونه اونو دوست دارم.... بارون شدیدی گرفتو من بدون چتر بودم بارون؟ هوم اونم به حال من گریه میکنه به دیوار یه مغازه بسته ای تکیه دادم همینطوری خیس میشدم ولی مهم نبودو اشک میریختم...
.
.
نگاهی به گوشیم انداختم 58تا تماس بی پاسخ از کوک؟جالبه هه
23تا هم ار جین و نامجون بقیه اعضا هم زنگ زدع بودن ولی مهم نیست ساعت1شب بود یعنی من 3ساعته زیر بارونم چه زود گذشت نمیخواستم از جام بلندشم پس دوباره سرمو به پشت سرم تکیه دادم زانو هامو بغل کردم
ویو کوک
این دیونه کجاس ساعت1شبه تو این بارون اهه لعنت به خودم چرا سیلی زدم بهش بغض شدیدی گرفته بودم... چرا متوجه حسم به ات نشده بودم..... اینطوری نمیشه ژاکت چرمی مشکیمو برداشتمو کلاه و ماسکمو زدم با اینکه شبه ولی امکان شناختنم هست سریع دوییدم پایین و چترو برداشتم
جین. کجااااا
کوک. تا ات رو پیدا نکنم برنمیگردم
نامجون. کوک بارونه
کوک. مهم نیست
سریع کفشمو پوشیدمو دوییدم بیرون همه جای اطرافو گشتم ولی نبود دیگه کم مونده بود اشکم در بیا یعنی کجاس نکنه بلایی سرش بیارن که همون لحظه چشمم به دختر ریزه میزه ای خورد که زانو هاشو بغل کرده.... اون اتس دوییدم سمتش خیس آب شده بود نگاهی بهم انداخت....
ات. توهم میزنم دیگه جالبه هه
کوک. ات
سریع بغلش کردم خیس آب بود
ات. ولم کننن عوضی تو هق تو چطور تونستی منو بزنی هااااا(گریه)
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
جین. ات خوبی ات؟
نامجون. ات گریه نکن
یونگی. منوببین
جیمین. ات قشنگم لطفا
جیهوپ. عزیز دلم اروم باش
تهیونگ. اون سریع پشیمون میشه از کارش
بخاطر انقدر مهربون بودنشون باهام لبخندی زدم اشکامو پاک کردمو با یه لبخند گنده فیک بهشون گفتم
ات. یااا من قوی ام هوم؟
تهیونگ. ضایعس که فیکه
ات. عامم من میخوام برم بیرون یکم هوا بخورم سریع برمیگردم
کلاه و ماسکمو برداشتمو رفتم بیرون نمیدونستم کجا میرم ساعت10شب بود و من بدون مقصدی راهمو میرفتمو اشک میریختم.... انتظار از هرکسیو داشتم ولی کوک نه من.. من دیونه اونو دوست دارم.... بارون شدیدی گرفتو من بدون چتر بودم بارون؟ هوم اونم به حال من گریه میکنه به دیوار یه مغازه بسته ای تکیه دادم همینطوری خیس میشدم ولی مهم نبودو اشک میریختم...
.
.
نگاهی به گوشیم انداختم 58تا تماس بی پاسخ از کوک؟جالبه هه
23تا هم ار جین و نامجون بقیه اعضا هم زنگ زدع بودن ولی مهم نیست ساعت1شب بود یعنی من 3ساعته زیر بارونم چه زود گذشت نمیخواستم از جام بلندشم پس دوباره سرمو به پشت سرم تکیه دادم زانو هامو بغل کردم
ویو کوک
این دیونه کجاس ساعت1شبه تو این بارون اهه لعنت به خودم چرا سیلی زدم بهش بغض شدیدی گرفته بودم... چرا متوجه حسم به ات نشده بودم..... اینطوری نمیشه ژاکت چرمی مشکیمو برداشتمو کلاه و ماسکمو زدم با اینکه شبه ولی امکان شناختنم هست سریع دوییدم پایین و چترو برداشتم
جین. کجااااا
کوک. تا ات رو پیدا نکنم برنمیگردم
نامجون. کوک بارونه
کوک. مهم نیست
سریع کفشمو پوشیدمو دوییدم بیرون همه جای اطرافو گشتم ولی نبود دیگه کم مونده بود اشکم در بیا یعنی کجاس نکنه بلایی سرش بیارن که همون لحظه چشمم به دختر ریزه میزه ای خورد که زانو هاشو بغل کرده.... اون اتس دوییدم سمتش خیس آب شده بود نگاهی بهم انداخت....
ات. توهم میزنم دیگه جالبه هه
کوک. ات
سریع بغلش کردم خیس آب بود
ات. ولم کننن عوضی تو هق تو چطور تونستی منو بزنی هااااا(گریه)
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۴.۴k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.