چند پارتی
چند پارتی
تهیونگ
پارت۴
همین که اولین قاشق غذا رو تهیونگ توی دهنش
میذاره، ا/ت خیلی سریع ازش میپرسه که غذا خوب
شده یا نه، کار هر شبش همین بود بعد اولین قاشق،
همیشه نظرشو میپرسید.
+امممم معلومه مثل همیشه عالیه!.. ا/ت تو هر دفعه
اینو ازم میپرسی!
بعد از شنیدن جمله دوم تهیونگ، حالت چهره اش
عوض میشه و یکم ناراحت میشه.
_اوه ببخشید اگه ناراحت میشید دیگ نمیپرسم.
تهیونگ متوجه چهره ی ناراحتش میشه و لب میزنه:
+منظورم این نبود اتفاقا اگه نپرسی تعجب میکنم! یادمه
اون روز رو که خیلی دمق و ناراحت بودی و ازم
نپرسیدی مزه غذا چطوره اون شب فقط به تو فکر
میکردم.
نمیتونست حرف تهیونگ رو هضم کنه یعنی این
حرف ها رو تهیونگ میزد؟! گوش هاش درست
میشنید؟! تهیونگ نگرانش شده بود !!
_ اون روز رو چطور یادتونه تهیونگ شی!! اونقدرا
مهم نیستم که نگرانم
تهیونگ
پارت۴
همین که اولین قاشق غذا رو تهیونگ توی دهنش
میذاره، ا/ت خیلی سریع ازش میپرسه که غذا خوب
شده یا نه، کار هر شبش همین بود بعد اولین قاشق،
همیشه نظرشو میپرسید.
+امممم معلومه مثل همیشه عالیه!.. ا/ت تو هر دفعه
اینو ازم میپرسی!
بعد از شنیدن جمله دوم تهیونگ، حالت چهره اش
عوض میشه و یکم ناراحت میشه.
_اوه ببخشید اگه ناراحت میشید دیگ نمیپرسم.
تهیونگ متوجه چهره ی ناراحتش میشه و لب میزنه:
+منظورم این نبود اتفاقا اگه نپرسی تعجب میکنم! یادمه
اون روز رو که خیلی دمق و ناراحت بودی و ازم
نپرسیدی مزه غذا چطوره اون شب فقط به تو فکر
میکردم.
نمیتونست حرف تهیونگ رو هضم کنه یعنی این
حرف ها رو تهیونگ میزد؟! گوش هاش درست
میشنید؟! تهیونگ نگرانش شده بود !!
_ اون روز رو چطور یادتونه تهیونگ شی!! اونقدرا
مهم نیستم که نگرانم
۳.۹k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.