تقاص عشق فصل part
تقاص عشق/ فصل ۲/ part ۱۴۸
ات : هیسس چانسو پسرم چرا داری گریه میکنی آروم باش
درحالی که پسر هشت ماه اش تو بغل اش بود تو اتاق رو با قدم هایش طی میکرد همش بالا و پایینش میکرد ولی چانسو آرام نمیشد در اتاق باز شد و خانم پارک وارده اتاق شد نگران سمته ات آمد و پرسید
م/ج: دخترم چیشده چرا نوم داره گریه میکنه
ات : نمیدونم مادر اصلا آروم نمیشه از صبح تا حالا داره گریه میکنه الان عصر شده ولی بازم آروم نمیشه
م/ج: تو بدش به من
چانسو رو داد به خانم پارک خودش رویه تخت نشست و یانسو رو بغل کرد موهای بلند دخترش رو از صورت اش کنار زد و بلند شد خانم پارک از اتاق بیرون رفت یانسو درحالی که تویه بغل مادرش بود موهای مادرش رو با دستش تو دهنش میکرد و باهاش بازی میکرد ات از اتاق بیرون میرفت با دختر اش حرف میزد
ات : دخترم پرنسسم میبینی داداشت چقدر اذیتم میکنه تو باز اذیتم نکن باشه پرنسسم
به سالن رفت و رویه یکی از مبل ها نشست یانسو دختر خیلی آروم و خنده روی بود دینا با بدو سمته ات آمد و رویه مبل کنارش نشست
دینا : مامانی یانسو وقتی بزرگ شد بهم میگه اونی
ات : آره فرشته من بهت میگه اونی
یانسو دست اش رو برده بود تو دهنش ات دستشو از دهن کشید بیرون و از رویه مبل بلند شد و بردش تویه گهواره ای که تویه سالن کناره مبل ها گذاشته بود گذاشت کمی تکونش داد و دوباره رفت رویه مبل نشست
اسلاید ۲ گهواره
ات : دینا حاضری بریم واسه شب ما شام درست کنیم اجوما نیست ما درست میکنیم
دینا : حاضرم بریم
خانم پارک از پله پایین شد و آمد رویه مبل نشست
ات : خوابید
م/ج: آره خوابید
ات : خیلی گریه میکنه هرکاری میکنم آروم نمیشه
م/ج: بچه ها اینجوری هستن بچه های من جیمین و اونجی وقته بچه بودن خیلی آروم بودن ولی بیتگرام و جانگ هی خیلی گریه میکردن
چقدر دلتنگ جانگ هی شدم تو این نه ماه که رفته
ات : یانسو خیلی آروم اما چانسو میکشه آدم رو
اما مادر یادتون باشه شما اینجا به دختر دارید
م/ج: آره دخترم تو عینه دختره خودم میمونی
ات : مادر اجوما امروز مرخصی گرفته من شامو درست میکنم
م/ج: باشه دخترم هرجور دلت میخواد
ات : دینا بزن بریم شام درست کنیم
دینا دست ات رو گرفت و از رویه مبل بلند شد هر دو سمته آشپزخانه رفتن وارده آشپزخانه شدن سمته کابینت ها رفتن ات آستین هاشو بالا زد و شیر آب رو باز کرد و دست هایش را شست دینا هم بعد از بلند کردن آستین هایش دست هایش را شست
ات : میخواهی واسه امشب سون دوبو جیگائه و جاپچائه درست کنیم
دینا : باشه مامانی درست میکنیم
ات : هیسس چانسو پسرم چرا داری گریه میکنی آروم باش
درحالی که پسر هشت ماه اش تو بغل اش بود تو اتاق رو با قدم هایش طی میکرد همش بالا و پایینش میکرد ولی چانسو آرام نمیشد در اتاق باز شد و خانم پارک وارده اتاق شد نگران سمته ات آمد و پرسید
م/ج: دخترم چیشده چرا نوم داره گریه میکنه
ات : نمیدونم مادر اصلا آروم نمیشه از صبح تا حالا داره گریه میکنه الان عصر شده ولی بازم آروم نمیشه
م/ج: تو بدش به من
چانسو رو داد به خانم پارک خودش رویه تخت نشست و یانسو رو بغل کرد موهای بلند دخترش رو از صورت اش کنار زد و بلند شد خانم پارک از اتاق بیرون رفت یانسو درحالی که تویه بغل مادرش بود موهای مادرش رو با دستش تو دهنش میکرد و باهاش بازی میکرد ات از اتاق بیرون میرفت با دختر اش حرف میزد
ات : دخترم پرنسسم میبینی داداشت چقدر اذیتم میکنه تو باز اذیتم نکن باشه پرنسسم
به سالن رفت و رویه یکی از مبل ها نشست یانسو دختر خیلی آروم و خنده روی بود دینا با بدو سمته ات آمد و رویه مبل کنارش نشست
دینا : مامانی یانسو وقتی بزرگ شد بهم میگه اونی
ات : آره فرشته من بهت میگه اونی
یانسو دست اش رو برده بود تو دهنش ات دستشو از دهن کشید بیرون و از رویه مبل بلند شد و بردش تویه گهواره ای که تویه سالن کناره مبل ها گذاشته بود گذاشت کمی تکونش داد و دوباره رفت رویه مبل نشست
اسلاید ۲ گهواره
ات : دینا حاضری بریم واسه شب ما شام درست کنیم اجوما نیست ما درست میکنیم
دینا : حاضرم بریم
خانم پارک از پله پایین شد و آمد رویه مبل نشست
ات : خوابید
م/ج: آره خوابید
ات : خیلی گریه میکنه هرکاری میکنم آروم نمیشه
م/ج: بچه ها اینجوری هستن بچه های من جیمین و اونجی وقته بچه بودن خیلی آروم بودن ولی بیتگرام و جانگ هی خیلی گریه میکردن
چقدر دلتنگ جانگ هی شدم تو این نه ماه که رفته
ات : یانسو خیلی آروم اما چانسو میکشه آدم رو
اما مادر یادتون باشه شما اینجا به دختر دارید
م/ج: آره دخترم تو عینه دختره خودم میمونی
ات : مادر اجوما امروز مرخصی گرفته من شامو درست میکنم
م/ج: باشه دخترم هرجور دلت میخواد
ات : دینا بزن بریم شام درست کنیم
دینا دست ات رو گرفت و از رویه مبل بلند شد هر دو سمته آشپزخانه رفتن وارده آشپزخانه شدن سمته کابینت ها رفتن ات آستین هاشو بالا زد و شیر آب رو باز کرد و دست هایش را شست دینا هم بعد از بلند کردن آستین هایش دست هایش را شست
ات : میخواهی واسه امشب سون دوبو جیگائه و جاپچائه درست کنیم
دینا : باشه مامانی درست میکنیم
- ۱۰.۶k
- ۲۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط