پارت 43
پارت 43
ا.ت
صبح
بلند شدم تا جیمین پیشمه از اونطرف تخت افتادم جیمین هم چون تو پتو پیچ خورده بود افتاد روم
ا.ت: ایی
جیمین: عزیزم نمیتونم بلند شم
ا.ت: تو اینجا چیکار میکنی
جیمین: اومدم پیشت
مامان جیمین اومد داخل
☆: چیشده دارید چیکار میکنید جیمین بلند شو خوب نیست برا بچه شما بچه دارید ولی هنوز ول کن نیستید
ا.ت: مامان اتفاقی بود
☆: منم باور کردم هی جیمین رو دختر در بیا کشتیش
جیمین: مامان نمیتونم در بیام
☆: یعنی چی
جیمین: بیا کمکمون
مامان جیمین اومد از هم جدامون کرد
ا.ت: وایی راحت شدم
جیمین: از دستم راحت شدی باشه الان میرم پیش عشق خودم لینا
ا.ت: ایی دلم
جیمین: چیشد خوبی عزیزم
ا.ت: خب الان چیشد چرا نمیری پیش عشقت
جیمین: تنها عشق زندگی من تویی
ا.ت: گوشیت داره زنگ میخوره
جیمین: پدرمه حتما لینا بهش گفته که من دیشب نرفتم خونه الو
پ: سریع بیا اینجا
جیمین: اومدم واییی چیکار کنم
☆: منو ا.ت هم میایم
جیمین: شما و به چه بهانه ایی ببرم
☆: ماخودمون میریم بعد تو بیا
جیمین: خب باشه
#جیمین
#فیک
#سناریو
ا.ت
صبح
بلند شدم تا جیمین پیشمه از اونطرف تخت افتادم جیمین هم چون تو پتو پیچ خورده بود افتاد روم
ا.ت: ایی
جیمین: عزیزم نمیتونم بلند شم
ا.ت: تو اینجا چیکار میکنی
جیمین: اومدم پیشت
مامان جیمین اومد داخل
☆: چیشده دارید چیکار میکنید جیمین بلند شو خوب نیست برا بچه شما بچه دارید ولی هنوز ول کن نیستید
ا.ت: مامان اتفاقی بود
☆: منم باور کردم هی جیمین رو دختر در بیا کشتیش
جیمین: مامان نمیتونم در بیام
☆: یعنی چی
جیمین: بیا کمکمون
مامان جیمین اومد از هم جدامون کرد
ا.ت: وایی راحت شدم
جیمین: از دستم راحت شدی باشه الان میرم پیش عشق خودم لینا
ا.ت: ایی دلم
جیمین: چیشد خوبی عزیزم
ا.ت: خب الان چیشد چرا نمیری پیش عشقت
جیمین: تنها عشق زندگی من تویی
ا.ت: گوشیت داره زنگ میخوره
جیمین: پدرمه حتما لینا بهش گفته که من دیشب نرفتم خونه الو
پ: سریع بیا اینجا
جیمین: اومدم واییی چیکار کنم
☆: منو ا.ت هم میایم
جیمین: شما و به چه بهانه ایی ببرم
☆: ماخودمون میریم بعد تو بیا
جیمین: خب باشه
#جیمین
#فیک
#سناریو
۲۳.۹k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.