وانشات کوتاه جین پارت آخر
#وانشات_کوتاه #جین #پارت_آخر
نیـم ساعتی میشد که روی صندلی های فرودگاه نشسته بودم..
با زنگ خوردن گوشیم با بی حوصلگی گوشی رو جواب دادم و گفتم: تو نمیخوای بیای؟
یوهی: من واقعا نمیتونم بیام.. تو برو:)
و بعد صدای بوق قطع گوشی...
با خودم گفتم انقدر براش بی ارزش بودم که حتی وقتی دارم میرم نیومد که مـن و ببینه؟
شونه هام و انداختم بالا و از سرجام بلند شدم.. دستگیره ی چَمِدونم و گرفتم و میکشیدم که خوردم به ی مَرد و هردو افتادیم زمین..هردومون بلند شدیم و لباس هامون و تَکوندیم.. اصلا توی چهرش نگاه نکردم دولا شـدم تا گوشیم و بردارم که زودتر گوشیم و از روی زمین بهم داد
صداش توی گوشم پیچید و باعث شد لبخندی بزنم
+من متاسفم خانم..
همونطور که گوشیم و اینوَر اونوَر میکردم گذاشتمش توی کیفم و نگاهش کردم... این صدا آشنا بود
بعد از دیدن من فوری ماسکش و کشید پایین و دستشو روبروم دراز کرد
+من جین هستم.. سئوک جین خواننده و عضو گروه بی تی اس
با تعجب نگاهش کردم.. این قسمتی که ما بودیم کسی نبود ولی خب نباید انقدر سریع چهرش و نشون بده
دستشو گرفتم و به نشونه ی دوستی بالا پایین کردم
-منم ا.ت هستم
اون استایل.. اون اندام و رنگ مو..چشما..صداش همه چی آشنا بود
با تعجب نگاهش کردم و گفتم: من شمارو جایی ندیدم؟
جین:فکر نمیکنم
دوباره راه افتادم که دستش و دور دستم حلقه کرد.. با تعجب توی صورتش نگاه کردم که گفت: سنگینه.. من میارمشون
وسایلام و دادم بهش.. وسطای راه وسایلام و گذاشتم روی ریل فرودگاه تا چک بشن و از هم جدا شدیم
.
.
.
توی هواپیما با چک کردن شماره صندلیم و دیدن دوباره اون مرد نفسی از سر عصبانیت کشیدم..
کنارش نشستم.. صدای هدفونش انقدر بلند بود که گوشم درد میگرفت
نگاهی بهم انداخت و هدفونش و خاموش کرد..
سلام داد
با بی حوصلگی جواب سلامش و دادم و رومو برگردوندم
.
.
.
با صداش از خواب بیدار شدم..
جین: شونه های پهن من جای خوبی برای خوابیدن بودن نه؟ هرکسی جای تو بود تا الان بیدار میشد..
من.. روی شونه های اون خوابیده بودم؟ چرا ی سلبریتی انقدر باید با یه زن گرم بگیره؟
خواستم برم که گفت: وسایلات سنگینن.. ببینم توی کیفت سنگ پر کردی؟من برات میارمشون
حالا ک میخواست کمک کنه من کی باشم که جلوشو بگیرم..
.
.
وسایلام و ازش گرفتم و گفتم: من دیگه برم..خیلی ممنون
دستم و گرفت و گفت:راهمون یکیه
ا.ت:یعنی چی راهمون یکیه؟
جین: امروز میای خونه من فردا میری
عصبی شدم و داد زدم بسـه دیگه.. از صبحه مزاحم میشی!!
جین:امروز ک پشت خط بهت گفتم نمیام حتما فکر کردی قیدتو زدم.. دیگه نیاز نیست یوهی صدام کنی.. من خیلی منتظر این لحظه بودم
ا.ت:ک..کدوم ل..لحظه؟
نگاهم کرد و بی مقدمه من و بوسید:)
نیـم ساعتی میشد که روی صندلی های فرودگاه نشسته بودم..
با زنگ خوردن گوشیم با بی حوصلگی گوشی رو جواب دادم و گفتم: تو نمیخوای بیای؟
یوهی: من واقعا نمیتونم بیام.. تو برو:)
و بعد صدای بوق قطع گوشی...
با خودم گفتم انقدر براش بی ارزش بودم که حتی وقتی دارم میرم نیومد که مـن و ببینه؟
شونه هام و انداختم بالا و از سرجام بلند شدم.. دستگیره ی چَمِدونم و گرفتم و میکشیدم که خوردم به ی مَرد و هردو افتادیم زمین..هردومون بلند شدیم و لباس هامون و تَکوندیم.. اصلا توی چهرش نگاه نکردم دولا شـدم تا گوشیم و بردارم که زودتر گوشیم و از روی زمین بهم داد
صداش توی گوشم پیچید و باعث شد لبخندی بزنم
+من متاسفم خانم..
همونطور که گوشیم و اینوَر اونوَر میکردم گذاشتمش توی کیفم و نگاهش کردم... این صدا آشنا بود
بعد از دیدن من فوری ماسکش و کشید پایین و دستشو روبروم دراز کرد
+من جین هستم.. سئوک جین خواننده و عضو گروه بی تی اس
با تعجب نگاهش کردم.. این قسمتی که ما بودیم کسی نبود ولی خب نباید انقدر سریع چهرش و نشون بده
دستشو گرفتم و به نشونه ی دوستی بالا پایین کردم
-منم ا.ت هستم
اون استایل.. اون اندام و رنگ مو..چشما..صداش همه چی آشنا بود
با تعجب نگاهش کردم و گفتم: من شمارو جایی ندیدم؟
جین:فکر نمیکنم
دوباره راه افتادم که دستش و دور دستم حلقه کرد.. با تعجب توی صورتش نگاه کردم که گفت: سنگینه.. من میارمشون
وسایلام و دادم بهش.. وسطای راه وسایلام و گذاشتم روی ریل فرودگاه تا چک بشن و از هم جدا شدیم
.
.
.
توی هواپیما با چک کردن شماره صندلیم و دیدن دوباره اون مرد نفسی از سر عصبانیت کشیدم..
کنارش نشستم.. صدای هدفونش انقدر بلند بود که گوشم درد میگرفت
نگاهی بهم انداخت و هدفونش و خاموش کرد..
سلام داد
با بی حوصلگی جواب سلامش و دادم و رومو برگردوندم
.
.
.
با صداش از خواب بیدار شدم..
جین: شونه های پهن من جای خوبی برای خوابیدن بودن نه؟ هرکسی جای تو بود تا الان بیدار میشد..
من.. روی شونه های اون خوابیده بودم؟ چرا ی سلبریتی انقدر باید با یه زن گرم بگیره؟
خواستم برم که گفت: وسایلات سنگینن.. ببینم توی کیفت سنگ پر کردی؟من برات میارمشون
حالا ک میخواست کمک کنه من کی باشم که جلوشو بگیرم..
.
.
وسایلام و ازش گرفتم و گفتم: من دیگه برم..خیلی ممنون
دستم و گرفت و گفت:راهمون یکیه
ا.ت:یعنی چی راهمون یکیه؟
جین: امروز میای خونه من فردا میری
عصبی شدم و داد زدم بسـه دیگه.. از صبحه مزاحم میشی!!
جین:امروز ک پشت خط بهت گفتم نمیام حتما فکر کردی قیدتو زدم.. دیگه نیاز نیست یوهی صدام کنی.. من خیلی منتظر این لحظه بودم
ا.ت:ک..کدوم ل..لحظه؟
نگاهم کرد و بی مقدمه من و بوسید:)
۱۳۱.۸k
۰۹ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.