تلخ شده p14
راشل گونه ی زویی را محکم می بوسد و بعد کیک را برش میزند
با گونه هایی سرخ بشقاب کیک را جلوی جئون میگذارد و بلافاصله دور میشود
"بعد کیک قول دادید بریم رستوران ها!" zoei
جئون لبخند میزند و حرف زوئی را با تکان دادن سر تایید میکند
راشل بی سر و صدا گوشه ای می نشیند و به لمس جئون فکر میکند که دستی روی کشاله رانش می افتد
با لبخند مسخره ای زمزمه میکند:
"کیکت رو نمیخوری ؟" jk
بلافاصله از روی صندلی بلند میشود و با ببخشید کوتاهی به سمت دستشوئی میدود
مشت آب خنکی به صورتش می پاشد، گرمای دست سوزناک او را همچنان احساس میکند
جئون با برداشتن کتش راهی ماشین میشود.
راشل در حالی که زوئی را در آغوش دارد سوار میشود و بدون هیچ حرفی تا رسیدن به مقصد به بیرون نگاه میکنند
جئون در حالی که کمر راشل را نوازش میکرد و با لبخندی عمیق وارد رستوران میشود
زوئی با ذوق غذاهای موجود در لیست را تک تک میخواند و باعث لبخند عمیقی بر روی لب های پدر و مادرش می آورد
"سفارشتون آماده اس جناب جئون "
جئون با لبخند تشکر میکند و مشغول میشوند
راشل با احتیاط غذا در دهان زوئی می ذاشت و از کیوت بودن آن لبخند میزند
"آپا این بهترین تولد منه!" zoei
هر دو آهسته میخندد که زوئی ادامه میدهد
"آرزو میکنم هر سال با مامان تولد بگیریم!" zoei
سکوت میکنند؛در چشمان هم خیره میشوند و راشل با لبخند ملیحی پاسخگو میشود
"عزیزم یه آرزوی بهتر بکن،این که آرزو نیست واقعیته!" Rachel
چشمان زوئی برق میزند وبا لبخند گونه ی راشل را می بوسد
جئون از پاسخ راشل جریان خون را در تک تک اعضای بدنش احساس میکند
"اوما باید آپا رو هم ببوسی!" zoei
راشل کمی تردید پیدا میکند اما نگاه ملتمسانه زوئی حرف آخر را میزند
از جایش بر میخیزد، لب هایش به گونه ی جئون می چسبد و عمیق اما کوتاه می بوسد
" از اینا نههههه اینا فقط مخصوص منه از اون بوسه های عاشقانه!" zoei
جئون متعجب و راشل خجالت زده نگاهش میکند
"پرنسس اینا رو از کجا یاد گرفتی ؟" jk
زوئی دست به سینه منتظر و عمیق پدرش را نگاه میکند
" پدر بحث رو عوض نکن "zoei
راشل آب دهانش را به سختی پایین میدهد، لب هایش را آهسته اسیر لب های جئون می کند و بعد هر دو به خلسه ای شیرین و عمیق فرو میروند
جئون با چشمانی بسته بوسه ی راشل را پاسخ میدهد
با گونه هایی سرخ بشقاب کیک را جلوی جئون میگذارد و بلافاصله دور میشود
"بعد کیک قول دادید بریم رستوران ها!" zoei
جئون لبخند میزند و حرف زوئی را با تکان دادن سر تایید میکند
راشل بی سر و صدا گوشه ای می نشیند و به لمس جئون فکر میکند که دستی روی کشاله رانش می افتد
با لبخند مسخره ای زمزمه میکند:
"کیکت رو نمیخوری ؟" jk
بلافاصله از روی صندلی بلند میشود و با ببخشید کوتاهی به سمت دستشوئی میدود
مشت آب خنکی به صورتش می پاشد، گرمای دست سوزناک او را همچنان احساس میکند
جئون با برداشتن کتش راهی ماشین میشود.
راشل در حالی که زوئی را در آغوش دارد سوار میشود و بدون هیچ حرفی تا رسیدن به مقصد به بیرون نگاه میکنند
جئون در حالی که کمر راشل را نوازش میکرد و با لبخندی عمیق وارد رستوران میشود
زوئی با ذوق غذاهای موجود در لیست را تک تک میخواند و باعث لبخند عمیقی بر روی لب های پدر و مادرش می آورد
"سفارشتون آماده اس جناب جئون "
جئون با لبخند تشکر میکند و مشغول میشوند
راشل با احتیاط غذا در دهان زوئی می ذاشت و از کیوت بودن آن لبخند میزند
"آپا این بهترین تولد منه!" zoei
هر دو آهسته میخندد که زوئی ادامه میدهد
"آرزو میکنم هر سال با مامان تولد بگیریم!" zoei
سکوت میکنند؛در چشمان هم خیره میشوند و راشل با لبخند ملیحی پاسخگو میشود
"عزیزم یه آرزوی بهتر بکن،این که آرزو نیست واقعیته!" Rachel
چشمان زوئی برق میزند وبا لبخند گونه ی راشل را می بوسد
جئون از پاسخ راشل جریان خون را در تک تک اعضای بدنش احساس میکند
"اوما باید آپا رو هم ببوسی!" zoei
راشل کمی تردید پیدا میکند اما نگاه ملتمسانه زوئی حرف آخر را میزند
از جایش بر میخیزد، لب هایش به گونه ی جئون می چسبد و عمیق اما کوتاه می بوسد
" از اینا نههههه اینا فقط مخصوص منه از اون بوسه های عاشقانه!" zoei
جئون متعجب و راشل خجالت زده نگاهش میکند
"پرنسس اینا رو از کجا یاد گرفتی ؟" jk
زوئی دست به سینه منتظر و عمیق پدرش را نگاه میکند
" پدر بحث رو عوض نکن "zoei
راشل آب دهانش را به سختی پایین میدهد، لب هایش را آهسته اسیر لب های جئون می کند و بعد هر دو به خلسه ای شیرین و عمیق فرو میروند
جئون با چشمانی بسته بوسه ی راشل را پاسخ میدهد
۱۷.۹k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.