تلخ شده p12

تازه متوجه زوئی میشود که با چشمانی درشت اما سرخ به آنها خیره است
با لبخند دخترش را بغل می‌کند و بوسه ای مهر موهایش می‌کند

" بابایی تو چرا بغض کردی؟ببین اگه گریه کنی مامان هم گریه اش بیشتر میشه اونوقت بابایی هم گریه اش میگیره " jk

زوئی سر تکان می‌دهد و آرام سرش را لای موهای آزاد راشل می‌برد و بوسه ای به گردن او می‌زند که متوجه پروانه های کوچک روی گردنش میشود و با ذوق می‌گوید

" اوما اینا پروانن؟؟" zoei

راشل در حالی که بغضش را قورت می‌دهد لبخند خسته ای می‌زند

" آره خوشگلم پروانه اس" Rachel

"وای خیلی خوشگلن!!
میشه وقتی منم بزرگ شدم از این پروانه ها برام بزنی؟" zoei

چیزی در وجود جئون تکان می‌خورد
آینده ای در کنار یک زن ؟؟؟ زنی که معلم جایگزین دخترش هست و فکرش ذره ای سمت عاشقی نمی رود

"زوئی عمه بیرون منتظرته نمیخوای بری عروسک جدیداتو ببینی ؟" jk

زوئی با خوشحالی از اتاق خارج می‌شود
جانگ‌کوک نفس عمیقی می کشد و با خونسردی پشت دست راشل را نوازش می‌کند

" چه اتفاقی افتاده ؟" jk

چانه اش می لرزد و قطره ی بزرگی بر روی انگشت جئوت می‌ریزد

" اونا خواهرم کوچیکم رو کشتن" Rachel

"یعنی تو دختر آقای چوی هستی که فرار کردی ؟" jk

پوزخند زد

"اونا یه وارث میخواستن،هر دو بچه دختر شد و در نهایت انقدر بهمون سخت گرفتن که مثل یه مرد بار بیایم اما خواهرم حمله عصبی بهش دست داد و چند ماه بعدش فلج شد و اونو با قرص ...اون...توی بغل من مرد " Rachel

" پدرت همون داروساز معروفه درست میگم؟" jk

"من یتیمم!"Rachel

سر تکان می‌دهد و موهایش را نوازش می‌کند

"نیازی نیست نگران این باشی که اونا دوباره میان
تو بخاطر دختر من قربانی شدی و وظیفه منه از تو مراقبت کنم پس تا وقتی که خوب بشی خونه من زندگی میکنی "jk
دیدگاه ها (۰)

تلخ شدهp13

تلخ شده p14

تلخ شده p11

تلخ شده p10

چپتر ۱۳ _ جدایی در تاریکیراهروی فرعی آرکانیوم در نور اضطراری...

[ بازی مرگ ]پارت 113( دو سال بعد )گیره موی صورتی رنگ خوشگل ر...

چپتر ۱۲ _ سایه انتقامکوهستان ساکت است. نه باد می وزد، نه جیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط