چی نه بابا ارسلان.... من.... نه بابا زر میزنه حالا بیخی ه
چی نه بابا ارسلان.... من.... نه بابا زر میزنه حالا بیخی هو یارو
ارسلان: من اسم دارم
دیانا: آقا ارسلان تشریف نمیارید تو؟
ارسلان: آفرین بچه خوب نه میخوام برم بیرون
دیانا: اها اوکی برو بای
ارسلان: بای
رفتم به سمت کافم hs نمیدونم چرا تا حالا به دیانا نگفته بودم امروز بهش میگم
دیانا: این پسره رفت حالا من تنها چیکار کنم؟ اها زنگ زدم نیکا الو سلام نیکا
نیکا: سلام چطوری قربونت برم؟
دیانا: من خوبم عشقم کجایی؟
نیکا: خونه چطور؟
دیانا: میگم ارسلان رفته بیرون تو متین بیاین پیشم حوصلم رید
نیکا: اوکی تا 10 مین دیگه اونجام
دیانا: باشه فدات خدافظ
نیکا: خدافظ قشنگم
متینننن
متین: جونم؟
نیکا: میگم بیا بریم پیش دیانا
متین: باشه نفس برو امادشو تا بریم
نیکا: باش.
ارسلان: داشتم میرفتم سمت خونه که نه واییییی شقایقه اه این اینجا چی میگه حالا چی کار کنم هیچی به راه خودم ادامه میدم
شقایق: داشتم میرفتم که ارسلانو دیدم عه ارسلانننن
ارسلان: ای واییی یعنی تر زده شد تو شانسمم
شقایق: ارسلان عشقم
ارسلان: شقایقو کشوندم اینور و......
ارسلان: من اسم دارم
دیانا: آقا ارسلان تشریف نمیارید تو؟
ارسلان: آفرین بچه خوب نه میخوام برم بیرون
دیانا: اها اوکی برو بای
ارسلان: بای
رفتم به سمت کافم hs نمیدونم چرا تا حالا به دیانا نگفته بودم امروز بهش میگم
دیانا: این پسره رفت حالا من تنها چیکار کنم؟ اها زنگ زدم نیکا الو سلام نیکا
نیکا: سلام چطوری قربونت برم؟
دیانا: من خوبم عشقم کجایی؟
نیکا: خونه چطور؟
دیانا: میگم ارسلان رفته بیرون تو متین بیاین پیشم حوصلم رید
نیکا: اوکی تا 10 مین دیگه اونجام
دیانا: باشه فدات خدافظ
نیکا: خدافظ قشنگم
متینننن
متین: جونم؟
نیکا: میگم بیا بریم پیش دیانا
متین: باشه نفس برو امادشو تا بریم
نیکا: باش.
ارسلان: داشتم میرفتم سمت خونه که نه واییییی شقایقه اه این اینجا چی میگه حالا چی کار کنم هیچی به راه خودم ادامه میدم
شقایق: داشتم میرفتم که ارسلانو دیدم عه ارسلانننن
ارسلان: ای واییی یعنی تر زده شد تو شانسمم
شقایق: ارسلان عشقم
ارسلان: شقایقو کشوندم اینور و......
۸.۷k
۲۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.