smile
smile
part37
ا/ت
بورا:ا/ت عزیزم خودم با میجون حرف میزنم ناراحت نباش او بخاطر خودت میگه چون دوست داره
ا/ت: میدونم
بورا: پس ناراحت نباش توهم بشین فکراتو بکن
ا/ت: دارم فک میکنم ولی سخته دلم براش تنگ شده حتی برام مهم نیست خانوادش باهام چه رفتاری میکنن من فقط میخوام با او باشم بورا خودت میدونی که من چقدر دوسش دارم
بورا: اره میدونم
ا/ت: میجون داره بهم زنگ میزنه الو داداش
میجون
میجون: الو سلام ا/ت
ا/ت: سلام داداش
میجون: چیکار میکنی؟
ا/ت: دارم با بورا صحبت میکنم
کوک: میشه باهاش حرف بزنم؟
میجون: نه
ا/ت: کی پیشته؟یه صدایی شنیدم
میجون: ولش کن مهم نیست
ا/ت: خب باشه
میجون: دلت براش تنگ شده؟
ا/ت: کی؟ برای کی؟
میجون:جونگکوک
ا/ت: میزاری یه زنگ کوچولو بهش بزنم همین
میجون: نه
ا/ت: تروخدا
میجون: گفتم نمیزارم زنگ بزنی ولی بیا الان پیشمه بیا باهاش صحبت کن
ا/ت: باشه
کوک: گوشیو بده من الو
ا/ت: الو خوبی؟
کوک: اره من خوبم تو چی؟
ا/ت: منم خوبم
کوک: الو الو قطع شد
ده دقیقه بعد
میجون: ناراحت نباش شاید دوست نداشته قطع کرد
کوک: نه ا/ت اینجوری نیست
دویون: شاید خجالت کشیده قطع کرده
کوک: ا/ت خجالتی نیست
میجون: گوشیم دست تو کیه داره زنگ میزنه؟
کوک: ❤️B❤️ora❤️
میجون: بوراست بده من الو
ا/ت: داداش منم گوشیو بده جونگکوک
میجون: چرا؟
ا/ت: میخوام باهاش حرف بزنم شارژم تموم شده بود
میجون: پس صبر کن برای سه روز دیگه
ا/ت: میجون
گوشیو قطع کردم
میجون: شارژش تموم شده بود
کوک: واقعا؟ یعنی
میجون: اره دوست داره
شب
ا/ت
تق تق تق
ا/ت: خودم میرم درو باز میکنم فک کنم میجون اومده
رفتم درو باز کردم
میجون: بیا یه لحظه
ا/ت: چیزی شده؟
میجون: حواستو جمع کن ا/ت تو واقعا میخوای با جونگکوک قرار بزاری؟
ا/ت: اره اگه بیای هرچی بگی من میخوام نکنه دوست دختر پیدا کرده
کوک: من اینطوری شناختی
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی
میجون: مجبورم کرد که اوردمش
ا/ت: داداش اجازه میدی ما باهام قرار بزاریم؟
بورا: میجون بهشون اجازه بده واقعا همو دوست دارن
ا/ت: داداش
میجون: باشه اجازه میدم ا/ت توهم الان برو بالا لباساتو عوض کن برید هرجایی خواستید برید
#فیک
#سناریو
part37
ا/ت
بورا:ا/ت عزیزم خودم با میجون حرف میزنم ناراحت نباش او بخاطر خودت میگه چون دوست داره
ا/ت: میدونم
بورا: پس ناراحت نباش توهم بشین فکراتو بکن
ا/ت: دارم فک میکنم ولی سخته دلم براش تنگ شده حتی برام مهم نیست خانوادش باهام چه رفتاری میکنن من فقط میخوام با او باشم بورا خودت میدونی که من چقدر دوسش دارم
بورا: اره میدونم
ا/ت: میجون داره بهم زنگ میزنه الو داداش
میجون
میجون: الو سلام ا/ت
ا/ت: سلام داداش
میجون: چیکار میکنی؟
ا/ت: دارم با بورا صحبت میکنم
کوک: میشه باهاش حرف بزنم؟
میجون: نه
ا/ت: کی پیشته؟یه صدایی شنیدم
میجون: ولش کن مهم نیست
ا/ت: خب باشه
میجون: دلت براش تنگ شده؟
ا/ت: کی؟ برای کی؟
میجون:جونگکوک
ا/ت: میزاری یه زنگ کوچولو بهش بزنم همین
میجون: نه
ا/ت: تروخدا
میجون: گفتم نمیزارم زنگ بزنی ولی بیا الان پیشمه بیا باهاش صحبت کن
ا/ت: باشه
کوک: گوشیو بده من الو
ا/ت: الو خوبی؟
کوک: اره من خوبم تو چی؟
ا/ت: منم خوبم
کوک: الو الو قطع شد
ده دقیقه بعد
میجون: ناراحت نباش شاید دوست نداشته قطع کرد
کوک: نه ا/ت اینجوری نیست
دویون: شاید خجالت کشیده قطع کرده
کوک: ا/ت خجالتی نیست
میجون: گوشیم دست تو کیه داره زنگ میزنه؟
کوک: ❤️B❤️ora❤️
میجون: بوراست بده من الو
ا/ت: داداش منم گوشیو بده جونگکوک
میجون: چرا؟
ا/ت: میخوام باهاش حرف بزنم شارژم تموم شده بود
میجون: پس صبر کن برای سه روز دیگه
ا/ت: میجون
گوشیو قطع کردم
میجون: شارژش تموم شده بود
کوک: واقعا؟ یعنی
میجون: اره دوست داره
شب
ا/ت
تق تق تق
ا/ت: خودم میرم درو باز میکنم فک کنم میجون اومده
رفتم درو باز کردم
میجون: بیا یه لحظه
ا/ت: چیزی شده؟
میجون: حواستو جمع کن ا/ت تو واقعا میخوای با جونگکوک قرار بزاری؟
ا/ت: اره اگه بیای هرچی بگی من میخوام نکنه دوست دختر پیدا کرده
کوک: من اینطوری شناختی
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی
میجون: مجبورم کرد که اوردمش
ا/ت: داداش اجازه میدی ما باهام قرار بزاریم؟
بورا: میجون بهشون اجازه بده واقعا همو دوست دارن
ا/ت: داداش
میجون: باشه اجازه میدم ا/ت توهم الان برو بالا لباساتو عوض کن برید هرجایی خواستید برید
#فیک
#سناریو
۳۴.۳k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.