P22
کیونگ میاد جلوی میونگ سو
کیونگ: افتخار رقص میدین
میونگ سو: ببخشید من یکم خستم
شی وان: دخترم برو من و مامانتم میریم(یه نگاه به هانا میندازه و منظورشو میرسونه)
کیونگ:اره دخترم دستمو رد نکن
میونگ سو:حالا که انقدر اسرار میکنن باشه
کیونگ دست میونگ سو رو میگیره میبره وسط پیست رقص بعد که جاشونو درست میکنن میونگ سو جونگ کوک مادرش رو میبینه که بغل دستش دارن میرقصن
کیونگ:دخترم بلدی تانگو برقصی
میونگ سو: ببخشید
کیونگ:میگم تانگو بلدی
میونگ سو:بلدم ولی نه در اون حد خیلی خوب دست و پا شکسته
کیونگ: خوبه
میونگ سو:چی خوبه
کیونگ: هیچی
یه دفعه مامان جونگ کوک میگه
مین هی:دخترم میای یارتو با من عوض کنی
میونگ سو وایمیسه
میونگ سو:نه من دیگه میرم میشینم شما برقصین
جونگ کوک:اره برو
مامان جونگ کوک بهش یه اشاره میاد که بس کنه
مین هی:دخترم بخاطر من
میونگ سو یه نگاه به شی وان میکنه که اگه حواسش نباشه بره بشینه اما شی وان یه اشاره اومد که میونگ سو نگاهشو به جونگ کوک داد
میونگ سو:باشه فقط سریع من کار دارم باید برم
میونگ سو میره روبروی جونگ کوک وایمیسه دستشو میزاره روی شونش
میونگ سو:چیه منتظری من کمرتو بگیرم
جونگ کوک دستشو میزاره روی کمرش اون یکی دست میونگ سو رو هم میگیره جونگ کوک از قصد کمر میونگ سو رو جنگ میندازه
میونگ سو:از باغ وحش فرار کردی که انقدر وحشی هستی
جونگ کوک:ما به پای شما نمیرسیم خانم کیم
میونگ سو:شکسته نفسی میکنید آقای جئون
جونگ کوک:اره تو.....
میونگ سو:باشه بسه سرم درد میکنه تو خوبی باش
میونگ سو نگاهشو میده به یه طرف دیگه که یه هو همه پیست خالی میشه فقط این دوتا میمونن وسط پیست اما اهنگ هنوز ادامه داره
میونگ سو:اینا چرا رفتن خب ماهم بریم بشینیم
میونگ سو میخواد بره که باباش یه اشاره به جونگ کوک میکنه جونگ کوکم محکم کمر میونگ سو رو میگره میکشه سمت خودش میونگ سو به چشمای جونگ کوک زل میزنه
میونگ سو:چیکار میکنی
جونگ کوک:خودمم نمیدونم دارم چیکار میکنم فقط وایسا
یهو اهنگ تانگو پخش میشه
میونگ سو:تو از این خبر داشتی
جونگ کوک:نه حالا که این وسط وایسادی اگه بلدی تانگو برقصی گند نمیزنی وایسا
میونگ سو:من تانگو بلدم اما دوست ندارم با کسی برقصم که من تو جشنش راه نداد
میونگ سو برمیگرده دو قدم از جونگ کوک دور میشه که جونگ کوک از پشت کمر شو میگیره
جونگ کوک:اگه تو نمیرقصی من میرقصونمت
میونگ سو:یه کاری نکن صداتو در بیارم
جونگ کوک حرکت اول رو میره
جونگ کوک:بخاطر من واینمیسی بخاطر خودت وایسا الان از این وسط بری ضایع میشی
میونگ سو:خیلی خب
جونگ کوک:افرین
جونک کوک میونگ سو رو میچرخونه با دستش
میونگ سو:نیازی به تایید تو ندارم
جونگ کوک:باشه
میونگ سو:فقط حرف نزن
جونگ کوک:خدا دهن داده تا حرف بزنم
کیونگ: افتخار رقص میدین
میونگ سو: ببخشید من یکم خستم
شی وان: دخترم برو من و مامانتم میریم(یه نگاه به هانا میندازه و منظورشو میرسونه)
کیونگ:اره دخترم دستمو رد نکن
میونگ سو:حالا که انقدر اسرار میکنن باشه
کیونگ دست میونگ سو رو میگیره میبره وسط پیست رقص بعد که جاشونو درست میکنن میونگ سو جونگ کوک مادرش رو میبینه که بغل دستش دارن میرقصن
کیونگ:دخترم بلدی تانگو برقصی
میونگ سو: ببخشید
کیونگ:میگم تانگو بلدی
میونگ سو:بلدم ولی نه در اون حد خیلی خوب دست و پا شکسته
کیونگ: خوبه
میونگ سو:چی خوبه
کیونگ: هیچی
یه دفعه مامان جونگ کوک میگه
مین هی:دخترم میای یارتو با من عوض کنی
میونگ سو وایمیسه
میونگ سو:نه من دیگه میرم میشینم شما برقصین
جونگ کوک:اره برو
مامان جونگ کوک بهش یه اشاره میاد که بس کنه
مین هی:دخترم بخاطر من
میونگ سو یه نگاه به شی وان میکنه که اگه حواسش نباشه بره بشینه اما شی وان یه اشاره اومد که میونگ سو نگاهشو به جونگ کوک داد
میونگ سو:باشه فقط سریع من کار دارم باید برم
میونگ سو میره روبروی جونگ کوک وایمیسه دستشو میزاره روی شونش
میونگ سو:چیه منتظری من کمرتو بگیرم
جونگ کوک دستشو میزاره روی کمرش اون یکی دست میونگ سو رو هم میگیره جونگ کوک از قصد کمر میونگ سو رو جنگ میندازه
میونگ سو:از باغ وحش فرار کردی که انقدر وحشی هستی
جونگ کوک:ما به پای شما نمیرسیم خانم کیم
میونگ سو:شکسته نفسی میکنید آقای جئون
جونگ کوک:اره تو.....
میونگ سو:باشه بسه سرم درد میکنه تو خوبی باش
میونگ سو نگاهشو میده به یه طرف دیگه که یه هو همه پیست خالی میشه فقط این دوتا میمونن وسط پیست اما اهنگ هنوز ادامه داره
میونگ سو:اینا چرا رفتن خب ماهم بریم بشینیم
میونگ سو میخواد بره که باباش یه اشاره به جونگ کوک میکنه جونگ کوکم محکم کمر میونگ سو رو میگره میکشه سمت خودش میونگ سو به چشمای جونگ کوک زل میزنه
میونگ سو:چیکار میکنی
جونگ کوک:خودمم نمیدونم دارم چیکار میکنم فقط وایسا
یهو اهنگ تانگو پخش میشه
میونگ سو:تو از این خبر داشتی
جونگ کوک:نه حالا که این وسط وایسادی اگه بلدی تانگو برقصی گند نمیزنی وایسا
میونگ سو:من تانگو بلدم اما دوست ندارم با کسی برقصم که من تو جشنش راه نداد
میونگ سو برمیگرده دو قدم از جونگ کوک دور میشه که جونگ کوک از پشت کمر شو میگیره
جونگ کوک:اگه تو نمیرقصی من میرقصونمت
میونگ سو:یه کاری نکن صداتو در بیارم
جونگ کوک حرکت اول رو میره
جونگ کوک:بخاطر من واینمیسی بخاطر خودت وایسا الان از این وسط بری ضایع میشی
میونگ سو:خیلی خب
جونگ کوک:افرین
جونک کوک میونگ سو رو میچرخونه با دستش
میونگ سو:نیازی به تایید تو ندارم
جونگ کوک:باشه
میونگ سو:فقط حرف نزن
جونگ کوک:خدا دهن داده تا حرف بزنم
۶۵.۲k
۰۷ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.