سوراخ پارت 14
#فردا_صبح
#یونا
از خواب بیدار شدم کوکی هنوز تو خواب ناز بود....رفتم جلوی آینه قدی ک تو اتاق بود...
این..کبودی...یه جای کبودی روی کتفم بود..😈
ای کوک بدجنس. ....
راستش اینجا خونه کوکیه. ...واقعا سلیقه خوبی داره...
خونه بدجور رفته بود توی دلم.....
رفتم تو آشپزخونه و صبحونه رو آماده کردم....موبایلم رو روشن کردم مثل همیشه حدود60 تماس بی پاسخ ک همش هم متعلق به چویاس. ...
برگشتم تو اتاق تا جونگ کوک رو صدا بزنم...
#جونگکوک
...با صدای نرم و لطیف یونا از خواب بیدار شدم چرخیدم ....سرم روی پاهاش قرار گرفت ....ناخودآگاه چشمم به کبودی روی کتفش افتاد و به یاد دیشب افتادم....😈😈😈
♡کوکی بلند شو صبحونه حاضره. ....
☆چشم فقط پنج دقیقه دیگه. .....
♡کوووووکییییی.....
☆جاااااانممممم
♡بلند شوووووووو
☆چشم
لپای نرم و کپلی شو بوسیدم و بلند شدم .....
#کمپانی
#تهیونگ
پس کجاس این پسر؟؟؟؟
دیشب چرا نیومد خوابگاه
ایییشششش
ببینم ایییین...خودشه....عررررررر عجب تیپی این لباسا رو کی به تنت پوشونده مستر جئون؟😈
-سلام
☆سلام
-چرا دیشب بر نگشتی خوابگاه؟؟؟
☆کار داشتم (هه اونم عجب کاری😈)
-تو از این سلیقه های مرگ نداری کچل .....کی گفته اینا رو بپوشی؟؟؟؟؟
☆هیونگ گیرای عجیب غریب میدی سر صبحی ....ولم کن به خدا....
-شت
#یونا
طبق حرف کوک من از آسانسور از تو پارکینگ اومدم اونم از در ورودی....
وااااااااااااای خدای من سوهو ای داد .....سوهو یکی از دوستای صمیمیمه. ....و بدبختانه همچیو از چشمام میفهمه. ....
♡سلام سوهو ....
+سلام چیزی شده؟!
♡نه مگه باید چیزی بشه؟!
+با کسی 🔞🔞🔞🔞.....
♡سوهو.....
+نکنه....
سرم رو انداختم پائین .....یهو درد عجیبی توی دلم احساس کردم....
رفتم سمت دستشویی.....
حالم بد شد و بالا آوردم.....
حالم اصلا خوب نبود. ....به کوک پیام دادم....
♡سیلام کوکی.....😜
☆سیلام.....نفس❤😚
♡کوکی....
☆جونم؟!
♡من یه کوچولو حالم بده....
☆برو تو پارکینگ تا باهم بریم دکتر ....
♡نه دکتر ک نمیخواد برم خونه استراحت کنم خوب میشم.....
☆رو حرف من....
♡چشم
☆❤میبینمت...
ادامه پارت بعدی.....
#سوراخ
#پست_جدید
#یونا
از خواب بیدار شدم کوکی هنوز تو خواب ناز بود....رفتم جلوی آینه قدی ک تو اتاق بود...
این..کبودی...یه جای کبودی روی کتفم بود..😈
ای کوک بدجنس. ....
راستش اینجا خونه کوکیه. ...واقعا سلیقه خوبی داره...
خونه بدجور رفته بود توی دلم.....
رفتم تو آشپزخونه و صبحونه رو آماده کردم....موبایلم رو روشن کردم مثل همیشه حدود60 تماس بی پاسخ ک همش هم متعلق به چویاس. ...
برگشتم تو اتاق تا جونگ کوک رو صدا بزنم...
#جونگکوک
...با صدای نرم و لطیف یونا از خواب بیدار شدم چرخیدم ....سرم روی پاهاش قرار گرفت ....ناخودآگاه چشمم به کبودی روی کتفش افتاد و به یاد دیشب افتادم....😈😈😈
♡کوکی بلند شو صبحونه حاضره. ....
☆چشم فقط پنج دقیقه دیگه. .....
♡کوووووکییییی.....
☆جاااااانممممم
♡بلند شوووووووو
☆چشم
لپای نرم و کپلی شو بوسیدم و بلند شدم .....
#کمپانی
#تهیونگ
پس کجاس این پسر؟؟؟؟
دیشب چرا نیومد خوابگاه
ایییشششش
ببینم ایییین...خودشه....عررررررر عجب تیپی این لباسا رو کی به تنت پوشونده مستر جئون؟😈
-سلام
☆سلام
-چرا دیشب بر نگشتی خوابگاه؟؟؟
☆کار داشتم (هه اونم عجب کاری😈)
-تو از این سلیقه های مرگ نداری کچل .....کی گفته اینا رو بپوشی؟؟؟؟؟
☆هیونگ گیرای عجیب غریب میدی سر صبحی ....ولم کن به خدا....
-شت
#یونا
طبق حرف کوک من از آسانسور از تو پارکینگ اومدم اونم از در ورودی....
وااااااااااااای خدای من سوهو ای داد .....سوهو یکی از دوستای صمیمیمه. ....و بدبختانه همچیو از چشمام میفهمه. ....
♡سلام سوهو ....
+سلام چیزی شده؟!
♡نه مگه باید چیزی بشه؟!
+با کسی 🔞🔞🔞🔞.....
♡سوهو.....
+نکنه....
سرم رو انداختم پائین .....یهو درد عجیبی توی دلم احساس کردم....
رفتم سمت دستشویی.....
حالم بد شد و بالا آوردم.....
حالم اصلا خوب نبود. ....به کوک پیام دادم....
♡سیلام کوکی.....😜
☆سیلام.....نفس❤😚
♡کوکی....
☆جونم؟!
♡من یه کوچولو حالم بده....
☆برو تو پارکینگ تا باهم بریم دکتر ....
♡نه دکتر ک نمیخواد برم خونه استراحت کنم خوب میشم.....
☆رو حرف من....
♡چشم
☆❤میبینمت...
ادامه پارت بعدی.....
#سوراخ
#پست_جدید
۱۷.۶k
۱۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.