فیک عاشقت شدم
#فیک_عاشقت_شدم
#پارت 11
ماشین رو روشن کردم و به سمت خونه آنا راه افتام
پرش زمانی به خونه ی آنا:
ویو کوک: رسیدم به خونه ی آنا و بهش زنگ زدم. و. گفتم
مکالمه کوک و. آنا:
کوک: بوق بوق
ویو آنا: با ایملی روی مبل نشسته بودیم و سرمون تو گوشی بود که یهو. گوشیم زنگ خورد اعا کوکه گوشی رو سر یه ثانیه جواب دادم
کوک: سلام آنا خوبی بیا پایین منتظرم
آنا: اوکی اومدم
قط کردن
آنا: ایملی ژونمم 😅خدافظ من رفتم
ایملی: خدافظ گشنگم ایشالا به شوهر ایندت برسی
آنا: اعه حرف نزن دیگه من رفتم گود بای
ایملی: بای
ویو کوک: جلوی در منتظر بودم که تا آنا بیاد پایین اومایگادد این آناعه چقدر جذاب شده بود محو زیبایی آنا شده بودم
ویو آنا : از خونه اومدم بیرون و رفتم پایین که دیدم کوک به در ماشین تکیه داده وایی. چقدر جذاب شده بود ولی به روی خودم نیاوردم و رفتم سمت کوک و بعش گفتم
انا: سلام کوک خوبی
کوک:.....(سکوت)
انا: کوک کوک
کوک: بعد از چند بار صدا زدن آنا به خودم اومدم وایی خیلی زیبا شده بود ولی سعی خودمو کردم به روم نیارم
کوک: عاا بله خوبم تو خوبی
آنا: خوبم مرسی
کوک: خب سوار ماشین شو... بریم به سمت کافه سه می
آنا: اومم باشه
ویو کوک: سوار ماشین شدم و آنا هم جلو پیش من نشست و حرکت کردیم به سمت کافه سه می
ویو آنا: خدایا یه پسر چقدر میتونه جذاب باشه واقعا محو جذابیتش شده بودم هر چند ثانیه بهش نگاه میکردم که کوک گفت
کوک: عام چیزی روی صورتمه ـ...
آنا:(تو ذهنش) وایی حالا چجوری جمعش کنم
آنا: خب نه هیچی رو صورتت نیس برای اینکه خیلی جذاب شدی (یهو این کلمه از دهنش پرید)
کوک: واقعا مرسی
ویو کوک: واییی وقتی آنا بهم گفت خیلی جذاب شدی قلبم شروع کرد به تند تند زدن انگار از خجالت زیاد قرمز شده بودم وایی قلبم درد میکنه
ویو آنا: از خجالت مثل لبو قرمز شده بودم وایی این چه چیزی بود که من گفتم از اونجا به بعد دیگه چیزی نگفتیم رفتیم به سمت کافه سه می
پرش زمانی به کافه ی سه می:
حمایت کنید
شرط:
20 لایک
20 کامنت
خب خب اینبار هم شرط ها رو زیاد. گذاشتم
لطفا حمایت کنید...
شرطا رسید پارت بعد رو میزارم
نظرتون رو درباره ی فیک حتما تو کامنتا بهم بگید..
#پارت 11
ماشین رو روشن کردم و به سمت خونه آنا راه افتام
پرش زمانی به خونه ی آنا:
ویو کوک: رسیدم به خونه ی آنا و بهش زنگ زدم. و. گفتم
مکالمه کوک و. آنا:
کوک: بوق بوق
ویو آنا: با ایملی روی مبل نشسته بودیم و سرمون تو گوشی بود که یهو. گوشیم زنگ خورد اعا کوکه گوشی رو سر یه ثانیه جواب دادم
کوک: سلام آنا خوبی بیا پایین منتظرم
آنا: اوکی اومدم
قط کردن
آنا: ایملی ژونمم 😅خدافظ من رفتم
ایملی: خدافظ گشنگم ایشالا به شوهر ایندت برسی
آنا: اعه حرف نزن دیگه من رفتم گود بای
ایملی: بای
ویو کوک: جلوی در منتظر بودم که تا آنا بیاد پایین اومایگادد این آناعه چقدر جذاب شده بود محو زیبایی آنا شده بودم
ویو آنا : از خونه اومدم بیرون و رفتم پایین که دیدم کوک به در ماشین تکیه داده وایی. چقدر جذاب شده بود ولی به روی خودم نیاوردم و رفتم سمت کوک و بعش گفتم
انا: سلام کوک خوبی
کوک:.....(سکوت)
انا: کوک کوک
کوک: بعد از چند بار صدا زدن آنا به خودم اومدم وایی خیلی زیبا شده بود ولی سعی خودمو کردم به روم نیارم
کوک: عاا بله خوبم تو خوبی
آنا: خوبم مرسی
کوک: خب سوار ماشین شو... بریم به سمت کافه سه می
آنا: اومم باشه
ویو کوک: سوار ماشین شدم و آنا هم جلو پیش من نشست و حرکت کردیم به سمت کافه سه می
ویو آنا: خدایا یه پسر چقدر میتونه جذاب باشه واقعا محو جذابیتش شده بودم هر چند ثانیه بهش نگاه میکردم که کوک گفت
کوک: عام چیزی روی صورتمه ـ...
آنا:(تو ذهنش) وایی حالا چجوری جمعش کنم
آنا: خب نه هیچی رو صورتت نیس برای اینکه خیلی جذاب شدی (یهو این کلمه از دهنش پرید)
کوک: واقعا مرسی
ویو کوک: واییی وقتی آنا بهم گفت خیلی جذاب شدی قلبم شروع کرد به تند تند زدن انگار از خجالت زیاد قرمز شده بودم وایی قلبم درد میکنه
ویو آنا: از خجالت مثل لبو قرمز شده بودم وایی این چه چیزی بود که من گفتم از اونجا به بعد دیگه چیزی نگفتیم رفتیم به سمت کافه سه می
پرش زمانی به کافه ی سه می:
حمایت کنید
شرط:
20 لایک
20 کامنت
خب خب اینبار هم شرط ها رو زیاد. گذاشتم
لطفا حمایت کنید...
شرطا رسید پارت بعد رو میزارم
نظرتون رو درباره ی فیک حتما تو کامنتا بهم بگید..
۱۴.۶k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.