پارت سه
پارت سه
ویو جیمین
داشتم با پسرا درمورد محموله جدید حرف میزدم ک گوشیم زنگ خورد غریبه بود جواب دادم گفتن ات دعوا کرده برم مدرسه
قطع کردم و کتمو برداشتم خواستم برم ک نامجون ازم پرسید چی شده
جیمین: ات ت مدرسه دعوا کرده میرم اونجا
جونگ کوک: روز اول؟
شوگا: دمش گرم
جیمین: اوم دختر راحت با مرگ والدینش کنار اومد ولی من میدونم کنار نیامده و فقط خودشو ب بی تفاوتی میزنه حتما ت مدرسه درمورد خوانوادش چیزی گفتن بعد میارمش اینجا
ویو ات
مامان بابای هانیل اومده بودنو داشتن منو دعوا میکردن نتونستم تحمل کنم
ات: ی لحظه اگه اجازه بدین منم حرف بزنم
م. هانیل: چی میخوایی بگی هااااا
پ هانیل: بزار حرفشو بزنه
ات: من والدینمو یک ماه پیش از دست دادم دختر شما سه ساله داره برام قلدری میکنه ولی هیچی نگفتم زخمایی رو بدنم انداخت ک ردش هنوز هس امروز درمورد پدر و مادرم بد گفت
من تازه کاریش نکردم فقط از حق خودم و خوانوادم دفاع کردم
و هنوزم میگم ی بار دیگ برام قلدری کنه یا درمورد خوانوادم بد حرف بزنه بازم میزنمش پس جلوی دختر تونو بگیرین
م هانیل: دختره..... دختره هرزه چطور جرعت میکنی
جیمین: دختر خودت هرزش زنیکه حد خودتو بدون
ویو جیمین
وقتی ات اوم حرفارو میزد دلم براش سوخت ولی وقتی اون زنه بهش گفت هرزه نتونستمتحمل کنم و رفتم داخل
ویو حال
م هانیل: ت دیگ چ خری هستی
جیمین؛ عمو و سرپرست ات اگه تا الان ازت شکایت نکردیم خدارو شکر کن وگرنه میدونی جرم قلدری ت مدرسه حداقل پنچ سال حبس داره پس جلوی دختر هرزت بگیر و درضمن پرونده ات بدین مدرسه دیگ ثبت نامش میکم
ویو ات
وقتی جیمین اون حرفارو زد دلم بهش گرم شد جیمین پروندمو گرفت و رفتیم ت ماشین فک میکردم دعوام کنه ولی بچاش گفت دفه دیگ انقدر زایه نزنم و ب شکمش بزنم
ات: کدوم مدرسه میریم
جیمین: مدرسه نمیری معلم میگیرم برات میاد خونه بهت اموزش میدهد
ات: باش..... الان کجا میریم
جیمین زد زیر خنده
جیمین: نمیتونی دودقیقه تحمل کنی نه؟
سرمو ب معنی ن تکون دادم
جیمین: میریم محل کار من اونجا با کسایی ک اشنات میکنم خوب باش و بهشون اعتماد کن و هرچا گفتن برو باهاشون ولی کسایی ک اشنات نکردم ب هیچ عنوان باهاشون نرو فهمیدی
ات: اره ولی چرا
ویو جیمین
داشتم با پسرا درمورد محموله جدید حرف میزدم ک گوشیم زنگ خورد غریبه بود جواب دادم گفتن ات دعوا کرده برم مدرسه
قطع کردم و کتمو برداشتم خواستم برم ک نامجون ازم پرسید چی شده
جیمین: ات ت مدرسه دعوا کرده میرم اونجا
جونگ کوک: روز اول؟
شوگا: دمش گرم
جیمین: اوم دختر راحت با مرگ والدینش کنار اومد ولی من میدونم کنار نیامده و فقط خودشو ب بی تفاوتی میزنه حتما ت مدرسه درمورد خوانوادش چیزی گفتن بعد میارمش اینجا
ویو ات
مامان بابای هانیل اومده بودنو داشتن منو دعوا میکردن نتونستم تحمل کنم
ات: ی لحظه اگه اجازه بدین منم حرف بزنم
م. هانیل: چی میخوایی بگی هااااا
پ هانیل: بزار حرفشو بزنه
ات: من والدینمو یک ماه پیش از دست دادم دختر شما سه ساله داره برام قلدری میکنه ولی هیچی نگفتم زخمایی رو بدنم انداخت ک ردش هنوز هس امروز درمورد پدر و مادرم بد گفت
من تازه کاریش نکردم فقط از حق خودم و خوانوادم دفاع کردم
و هنوزم میگم ی بار دیگ برام قلدری کنه یا درمورد خوانوادم بد حرف بزنه بازم میزنمش پس جلوی دختر تونو بگیرین
م هانیل: دختره..... دختره هرزه چطور جرعت میکنی
جیمین: دختر خودت هرزش زنیکه حد خودتو بدون
ویو جیمین
وقتی ات اوم حرفارو میزد دلم براش سوخت ولی وقتی اون زنه بهش گفت هرزه نتونستمتحمل کنم و رفتم داخل
ویو حال
م هانیل: ت دیگ چ خری هستی
جیمین؛ عمو و سرپرست ات اگه تا الان ازت شکایت نکردیم خدارو شکر کن وگرنه میدونی جرم قلدری ت مدرسه حداقل پنچ سال حبس داره پس جلوی دختر هرزت بگیر و درضمن پرونده ات بدین مدرسه دیگ ثبت نامش میکم
ویو ات
وقتی جیمین اون حرفارو زد دلم بهش گرم شد جیمین پروندمو گرفت و رفتیم ت ماشین فک میکردم دعوام کنه ولی بچاش گفت دفه دیگ انقدر زایه نزنم و ب شکمش بزنم
ات: کدوم مدرسه میریم
جیمین: مدرسه نمیری معلم میگیرم برات میاد خونه بهت اموزش میدهد
ات: باش..... الان کجا میریم
جیمین زد زیر خنده
جیمین: نمیتونی دودقیقه تحمل کنی نه؟
سرمو ب معنی ن تکون دادم
جیمین: میریم محل کار من اونجا با کسایی ک اشنات میکنم خوب باش و بهشون اعتماد کن و هرچا گفتن برو باهاشون ولی کسایی ک اشنات نکردم ب هیچ عنوان باهاشون نرو فهمیدی
ات: اره ولی چرا
۵.۸k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.