دلنوشته

#دل‌نوشته(۲۱)

سکوت می‌کنم
نه این که دردی نیست
نه!
گلویی نمانده برای فریاد ...!!!
🖤🖤🖤

قدِ خاموشی  یک زیر گذر ، غمگینم
مثل گنجشک ( که خورده به سپر ) غمگینم !

رفتم از دست و نیاورد به دستم ، دستی ...
من ازین  دست "مکرر" ، چه قَدَر غمگینم !

سرو ماندم که جگر گوشه ی پاییز شوم 
طلبیدند فقط سایه و بر ... غمگینم !

به چه دردی بخورد خیره ی خود رو؟
- آتش!
آب - ناخورده ام و خورده- تبر ... غمگینم!

سگی آن توست که هر روز ، مرا می گیرد 
چه خبر آینه جان؟ - هیچ خبر! غمگینم!

سرد و گرم است زمینی که در آن می شکنم 
آآآه... تقصیر  کسی نیست اگر غمگینم

من به اندازه ی تنهایی تن ها ، زخمم
مثل یک فاحشه ی تجربه گر غمگینم!

""" زندگی سگی و صبر عظیم شتری 
یک نفر آدمم و چند نفر غمگینم ... ! """

 


#جذاب #عاشقانه #عکس_نوشته #هنر_عکاسی #هنری
دیدگاه ها (۱)

#دل‌نوشته(۲۲)وای از آن روزتو عاشق شوی و من معشوقپدری از تو د...

#دل‌نوشته(۲۳)نه هر قصاب ماهر می‌کند پوستنه هر نون و نمک خور ...

#دل‌نوشته(۲۰)شکست عهد من و گفت: هرچه بود گذشتبه گریه گفتمش: ...

#دل‌نوشته(۱۹)گیرم که ساختم ز تو اغیار را جدابا سایه‌ای که در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط