زود تر از همه اماده شده بودم رفتم پایین که....
زود تر از همه اماده شده بودم رفتم پایین که....
که اون دختره رو دیدم که داره ظرفارو میشوره
ته بهم گفت وقتی اومد بیدارم کنه سرش داد زدم باید ازش معذرت خواهی کنم رفتم پشتش صداش کردم
کوک: خانم یونا
جواب نداد
کوک: ببخشیدد؟.
بازم واکنش نمیداد رفتم نزدیک تر کنار شونش میخواستم صداش کنم که
سرشو برگردوند و جوری بودیم که صورتامون فاصله خیلی کمی با هم داشت
اومد بره عقب که یهو پاش پیچ خورد و داشت میفتاد یه دستمو بردم پشت کمرشو و با اون یکی دستم دست راستشو گرفتم و کشیدم سمت خودم صورتامون فاصله یک سانتی با هم داشتن...
ا..این چه حسی بود قلبم به قفسه سینم میکوبید..
درد خیلی بد ولی لذت بخشی داشت چرا میخواستم این لحظه تا ابد ادامه پیدا کنه؟؟؟
انقد به هم نزدیک بودیم که میتونستم صدای اهنگ ایر پادشو بشنوم اهنگ My Youبود اهنگ من...
صدای ضربان قلبم هی بالا تر میرفت...
ویو یونا
دیدم کلا نتم نمیکشه رفتم سراغ ظرفا و سفره رو جمع کردم ایر پادمو گذاشتم تو گوشم و رفتم لبه ظرفشویی و شروع کردم به شستن ظرفا...
دیگه کمکم اخراش بود که یهو حس کردم ینفر اومده کنار گوشم..سرمو برگردندم که با صورت کوک مواجه شدم صورتامون خیلی بهم نزدیک بود اومدم برم عقب که پام پیچ خورد و نزدیک بود بیفتم که کوک با یه دستش کمرمو گرفت و با اون یکی دستشم دست راستمو گرفتو منو کشوند سمت خودش همینجوری داشتیم تو چشای هم زل میزدیم چ...چرا نفسم بند اومده؟؟ چرا انقد گرممه؟؟ چرا قلبم درد میکنه؟؟ چرا دارم صدای قلبمو میشنوم؟؟ ا..این چه احساسیه؟؟ من چم شده؟؟؟
کوک ویو
همینجور تو چشای قشنگش خیره شده بودم که برای صدم ثانیه چشم رفت سمته لبش..
من چم شده بود؟؟
محو کسی بودم که تازه دیروز شناختمش؟؟
همینجپری بهش زل زده بودم که....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ادامه داره
که اون دختره رو دیدم که داره ظرفارو میشوره
ته بهم گفت وقتی اومد بیدارم کنه سرش داد زدم باید ازش معذرت خواهی کنم رفتم پشتش صداش کردم
کوک: خانم یونا
جواب نداد
کوک: ببخشیدد؟.
بازم واکنش نمیداد رفتم نزدیک تر کنار شونش میخواستم صداش کنم که
سرشو برگردوند و جوری بودیم که صورتامون فاصله خیلی کمی با هم داشت
اومد بره عقب که یهو پاش پیچ خورد و داشت میفتاد یه دستمو بردم پشت کمرشو و با اون یکی دستم دست راستشو گرفتم و کشیدم سمت خودم صورتامون فاصله یک سانتی با هم داشتن...
ا..این چه حسی بود قلبم به قفسه سینم میکوبید..
درد خیلی بد ولی لذت بخشی داشت چرا میخواستم این لحظه تا ابد ادامه پیدا کنه؟؟؟
انقد به هم نزدیک بودیم که میتونستم صدای اهنگ ایر پادشو بشنوم اهنگ My Youبود اهنگ من...
صدای ضربان قلبم هی بالا تر میرفت...
ویو یونا
دیدم کلا نتم نمیکشه رفتم سراغ ظرفا و سفره رو جمع کردم ایر پادمو گذاشتم تو گوشم و رفتم لبه ظرفشویی و شروع کردم به شستن ظرفا...
دیگه کمکم اخراش بود که یهو حس کردم ینفر اومده کنار گوشم..سرمو برگردندم که با صورت کوک مواجه شدم صورتامون خیلی بهم نزدیک بود اومدم برم عقب که پام پیچ خورد و نزدیک بود بیفتم که کوک با یه دستش کمرمو گرفت و با اون یکی دستشم دست راستمو گرفتو منو کشوند سمت خودش همینجوری داشتیم تو چشای هم زل میزدیم چ...چرا نفسم بند اومده؟؟ چرا انقد گرممه؟؟ چرا قلبم درد میکنه؟؟ چرا دارم صدای قلبمو میشنوم؟؟ ا..این چه احساسیه؟؟ من چم شده؟؟؟
کوک ویو
همینجور تو چشای قشنگش خیره شده بودم که برای صدم ثانیه چشم رفت سمته لبش..
من چم شده بود؟؟
محو کسی بودم که تازه دیروز شناختمش؟؟
همینجپری بهش زل زده بودم که....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ادامه داره
۴.۰k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.