⋆˙⟡♡˚ ‧₊˚ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶָ☾.₊˚⊹♡
⋆˙⟡♡˚ ‧₊˚ ☁️⋅♡𓂃 ࣪ ִֶָ☾.₊˚⊹♡
☆عمارت☆
پارت :8
جولیا :هیچی خواب موندم چیزی نخوردم
بخاطر همون ولش کن بای بریم خریددد
ا.ت :عااا اوکیه بیا ی شیر موز بخور دلت
ضعف نره از داشبورد یه کیک هم برداشتم
باهم کیک و شر خوردیم و به سمت مرکز
خرید معروف سئول راه افتادیم
*پرش زمانی به سه ساعت بعد
ا.ت : عایییییی جولیا خیلی حال میدههه
ببین چقدر خرید کردیم ،دستام دیگه توان
نداره جیغغغغغ ولی من بازم خرید میخوام
جولیا :ا.ت همین دمپایی تازت رو میکنم تو
دهنت بیشور مت الان از گشنگی میمیرم همم
فردا بازم میایم دیگه برای ارایشگاه بازم
میخری دیگه الان فقط غذا میخوام
ا.ت :تو که از منم گشنه تری بیا بریم
بخوریم بچه گوسفند کوهی گشنه
☆عمارت☆
پارت :8
جولیا :هیچی خواب موندم چیزی نخوردم
بخاطر همون ولش کن بای بریم خریددد
ا.ت :عااا اوکیه بیا ی شیر موز بخور دلت
ضعف نره از داشبورد یه کیک هم برداشتم
باهم کیک و شر خوردیم و به سمت مرکز
خرید معروف سئول راه افتادیم
*پرش زمانی به سه ساعت بعد
ا.ت : عایییییی جولیا خیلی حال میدههه
ببین چقدر خرید کردیم ،دستام دیگه توان
نداره جیغغغغغ ولی من بازم خرید میخوام
جولیا :ا.ت همین دمپایی تازت رو میکنم تو
دهنت بیشور مت الان از گشنگی میمیرم همم
فردا بازم میایم دیگه برای ارایشگاه بازم
میخری دیگه الان فقط غذا میخوام
ا.ت :تو که از منم گشنه تری بیا بریم
بخوریم بچه گوسفند کوهی گشنه
۸.۰k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.