پارت ۲۶ رمان (فیک) (بد بوی من // My bad boy)
....
#my_bad_boy #BTS #فیک #رمان_بی_تی_اس #رمان_بی_تی_اس #رمان #بد_بوی_من #تهیونگ #کیم_تهیونگ #جونگکوک #جئون_جونگکوک #نامجون #کیم_نامجون #جیمین #پارک_جیمین #سوکجین #جین #کیم_سوکجین #مین_یونگی #یونگی
#شوگا #ته #بی_تی_اس #سناریو #ترسناک #مد #سال #مدگل #سوگنگ
.
+(غذامون تموم شد...داشتیم میرفتیم بیرون که دیدم توی گپ مدرسه دارن پیام میدن.....پیام هارو باز کردیم و خوندیم......دیدیم نوشته که یه پسره میخواست رد شه اما حواسش نبوده و خورده به ته....)
×ا.ت....چیکار میخوای بکنی؟.....دعوا نشه؟
+و.....وای.....نه!.....بدو بریم
هانول:چیشده؟.....نکنه!
+اره....شاید کتکش بزنه...بدویید بریم (رفتیم سریع اونجا....دیدم که بلههه.....ته داره اون پسره بیچاره رو همش مشت بهش میزنه......دلم به حال پسره سوخت....بینیش خون اومد و لبش هم پاره شد.....اما تهیونگ خیلی عصبانی بود...تا حالا اینجوری ندیده بودمش.....حتی دوستاش هم نمیتونستن جلوشو بگیرن.....هنوز پشت سر هم داشت پسره رو میزد.....دیگه نتونستم تحمل کنم که گفتم)
+بسهههه داری میکشیش! الان میمیرهه(داد)
_(خیلی عصبی بودم اون لیسای.......امروز بهم گفت باهاش قرار بزارم....دختره ی عوضی! فکر کرده نمیدونم هر دفعه با یکیه!........در حال فکر کردن بودم که این پسره ی......یهو خورد بهم منم دیگه نتونستم تحمل کنم و همش مشت بهش میزدم.......حرصم رو داشتم روی اون خالی میکردم.......که با صدای ا.ت به خودم اومدم.......یهو نگاهم به بقیه افتاد....همه با تعجب نگاهم میکردن.....بعد به پسره که غرق خون بود افتادم....خودمم یکم تعجب کردم.....این.....این من بودم؟......بلند شدم وایسادم که ا.ت سریع اومد پیشم..)
+ته.....حالت خوبه.....چیکار کردی؟!.......یاااا شما پسرا...زنگ بزنید آمبولانس.....ته بیا بریم دستاتو بشوری
_هوففف برو اونور دلم نمیخواد
+ساکت شو زود باش بیا ببینم......(بالاخره قبول کرد و رفتیم توی دستشویی...گفتم کسی نیاد...که راحت تر باشه...)
+زودباش دستاتو بشور....
_(شست)
+افر.....هههههه! دستات چرا انقدر زخمههه (تعجب)
_.....بکس کار کردم..
+این از بازوت که توی ورزش زخم شد اینم که بکس کار کردی...تازه یه پسر بدبخت رو اینجوری زدیش..
_تو الان داری از اون دفاع میکنی؟اون بهم تنه زد
+خودت میدونی که از قصد نبوده....من میدونم حرصت از جای دیگس..
_....(سکوت)
+هوفففف باشه...اگه نمیخوای بگی نگو! ولی بدون که من هروقت که خواستی به حرفات گوش میدم و سعی میکنم کمکت کنم..هوم؟
_.........باشه
+خب....حالا بیا بریم اتاق کمک های اولیه برات پانسمان کنم..
_..هوم...
(رفتن اتاق کمک های اولیه..)
+......بیا...تموم شد....فردا بیا تا دوباره برات کرم بزنم و پانسمان کنم
_...(سکوت)
+....سکوت علامت رضایت است....خب...من دیگه میرم آقای بد اخلاق😂
_گگگگگ😂
اوووووو چه عجب نیشت باز شد
_خب حالا...برو دیگه
+ایشششش باشه...رفتم... (رفتم لپشو بوسیدم و...)
#my_bad_boy #BTS #فیک #رمان_بی_تی_اس #رمان_بی_تی_اس #رمان #بد_بوی_من #تهیونگ #کیم_تهیونگ #جونگکوک #جئون_جونگکوک #نامجون #کیم_نامجون #جیمین #پارک_جیمین #سوکجین #جین #کیم_سوکجین #مین_یونگی #یونگی
#شوگا #ته #بی_تی_اس #سناریو #ترسناک #مد #سال #مدگل #سوگنگ
.
+(غذامون تموم شد...داشتیم میرفتیم بیرون که دیدم توی گپ مدرسه دارن پیام میدن.....پیام هارو باز کردیم و خوندیم......دیدیم نوشته که یه پسره میخواست رد شه اما حواسش نبوده و خورده به ته....)
×ا.ت....چیکار میخوای بکنی؟.....دعوا نشه؟
+و.....وای.....نه!.....بدو بریم
هانول:چیشده؟.....نکنه!
+اره....شاید کتکش بزنه...بدویید بریم (رفتیم سریع اونجا....دیدم که بلههه.....ته داره اون پسره بیچاره رو همش مشت بهش میزنه......دلم به حال پسره سوخت....بینیش خون اومد و لبش هم پاره شد.....اما تهیونگ خیلی عصبانی بود...تا حالا اینجوری ندیده بودمش.....حتی دوستاش هم نمیتونستن جلوشو بگیرن.....هنوز پشت سر هم داشت پسره رو میزد.....دیگه نتونستم تحمل کنم که گفتم)
+بسهههه داری میکشیش! الان میمیرهه(داد)
_(خیلی عصبی بودم اون لیسای.......امروز بهم گفت باهاش قرار بزارم....دختره ی عوضی! فکر کرده نمیدونم هر دفعه با یکیه!........در حال فکر کردن بودم که این پسره ی......یهو خورد بهم منم دیگه نتونستم تحمل کنم و همش مشت بهش میزدم.......حرصم رو داشتم روی اون خالی میکردم.......که با صدای ا.ت به خودم اومدم.......یهو نگاهم به بقیه افتاد....همه با تعجب نگاهم میکردن.....بعد به پسره که غرق خون بود افتادم....خودمم یکم تعجب کردم.....این.....این من بودم؟......بلند شدم وایسادم که ا.ت سریع اومد پیشم..)
+ته.....حالت خوبه.....چیکار کردی؟!.......یاااا شما پسرا...زنگ بزنید آمبولانس.....ته بیا بریم دستاتو بشوری
_هوففف برو اونور دلم نمیخواد
+ساکت شو زود باش بیا ببینم......(بالاخره قبول کرد و رفتیم توی دستشویی...گفتم کسی نیاد...که راحت تر باشه...)
+زودباش دستاتو بشور....
_(شست)
+افر.....هههههه! دستات چرا انقدر زخمههه (تعجب)
_.....بکس کار کردم..
+این از بازوت که توی ورزش زخم شد اینم که بکس کار کردی...تازه یه پسر بدبخت رو اینجوری زدیش..
_تو الان داری از اون دفاع میکنی؟اون بهم تنه زد
+خودت میدونی که از قصد نبوده....من میدونم حرصت از جای دیگس..
_....(سکوت)
+هوفففف باشه...اگه نمیخوای بگی نگو! ولی بدون که من هروقت که خواستی به حرفات گوش میدم و سعی میکنم کمکت کنم..هوم؟
_.........باشه
+خب....حالا بیا بریم اتاق کمک های اولیه برات پانسمان کنم..
_..هوم...
(رفتن اتاق کمک های اولیه..)
+......بیا...تموم شد....فردا بیا تا دوباره برات کرم بزنم و پانسمان کنم
_...(سکوت)
+....سکوت علامت رضایت است....خب...من دیگه میرم آقای بد اخلاق😂
_گگگگگ😂
اوووووو چه عجب نیشت باز شد
_خب حالا...برو دیگه
+ایشششش باشه...رفتم... (رفتم لپشو بوسیدم و...)
۲۶.۸k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.