"لجبازی"
"لجبازی"
part:16
اخجونننن
پس میتونم مامانم رو تا اخر این هفته بپیچونم و بیام خونه مادام
البته امیدوارم قبول کنه😶
به هر حال پاشم برم به میا زنگ بزنم بگم بریم بیرون خیلی وقته نرفتیم بیرون
ا.ت:الو
میا:چه مرگته بابا تازه از مدرسه اومدیم
ا.ت:اومدیم....من اصلا مدرسه نبودم
میا:اها نبودی چرا من احمق فکر کردم باهام قهری
ا.ت:نه بابا آقای پارک اخراجم کرده
میا:برای همیشه(داد)
ا.ت:یاااااا کر شدم نه برای یک هفته
میا:اها
ا.ت:زنگ زدم بهت بگم ساعت ۵ میام دنبالت بریم بیرون
میا:بریم بار
ا.ت:نههه من مامانم خفه ام میکنه
میا:کسی متوجه نمیشه بهش بگو پیش من میمونی
ا.ت:آخه....باشه
میا:پس من به داداشم ام میگم بیاد پیشمون بار خطرناکه
ا.ت:اوکی
با فرا رسیدن ماه شامم رو خوردم
و لباسی که برای همچین مواقعی گرفته بودم رو پوشیدم
البته که اولین بارم بود میرفتم بار چون ۲ ماه پیش تولد ۱۸ سالگیم بود
ولی میا چون از من بزرگتر بود همیشه ماهی یکبار میرفت بار البته با داداشش
هیچ وقت این لباس رو نپوشیده بودم چون به غیر از یکی همه تو فامیل هامون هیز ان
بخاطر اندامی که داشتم لباس خیلی بهم میومد
آرایش کردم و موهام رو باز گذاشتم
دوست داشتم یه گردنبند ام داشته باشم ولی.... ندارم چون یکبار گردنبندم رو گم کردم مامانم دیگه برام نخرید💔🗿
با اینکه از پاشنه بلند خوشم نمیومد یه پاشنه بلند که تا زانوم بود پوشیدم و یواشکی از گاوصندوق ست طلای مامانم رو ورداشتم و انداختم که گوشیم زنگ خورد
میا:پاشو بیا پایین دیگه منو داداشم رو با دوستش تنها گذاشتی
ا.ت:دوست داداشت هم اومده مگه
میا:آره تو ام میشناسیش ولی خیلی ازش بدت میاد🙂
ا.ت:پس چرا دعوتش کردی.....بزار ببینم الکس که نیست
میا:نه بیا پایین میبینیش
ا.ت:الان میام
رفتم پایین که باز با جیمین مواجه شدم😐
بسه دیگه اههههه
نکنه به من جی پی اس وصل کرده هر جا میرم هست
به خدا خسته شدم
با اخم رفتم بغل جیمین نشستم
میا:سلام(لبخند)
ا.ت:سلام کوفت(آروم)
جیهوپ:سلام ا.ت(لبخند سانشاینی)
ا.ت:انیو اوپا(لبخند)
جیمین:تو چرا هر جا میرم هستی
ا.ت:یکی باید از خودت بپرسه
میا:بسه داریم میریم بیرون ها
جیهوپ:ا.ت خیلی خوشگل شدی
ا.ت:اوپا از تو که بهتر نشدم
جیمین:کجاش خوشگل شده ببین چقدر کوتاهه
ا.ت:خب دوست داشتم بپوشم تو خوبی
جیمین:معلومه که من خوبم
رسیدیم تو از وقتی که رفتیم تو نگاه هیز هزار نفر رو حس کردم
فکر کنم برای همون جیمین گفت کوتاهه
حتی میا هم شومیز شلوار پوشیده بود
معذب شدم
فکر کنم جیمین ام این رو حس کرد
وقتی نشستیم بهم گفت:
ادامه دارد...
شرط
لایک:۳۲
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
part:16
اخجونننن
پس میتونم مامانم رو تا اخر این هفته بپیچونم و بیام خونه مادام
البته امیدوارم قبول کنه😶
به هر حال پاشم برم به میا زنگ بزنم بگم بریم بیرون خیلی وقته نرفتیم بیرون
ا.ت:الو
میا:چه مرگته بابا تازه از مدرسه اومدیم
ا.ت:اومدیم....من اصلا مدرسه نبودم
میا:اها نبودی چرا من احمق فکر کردم باهام قهری
ا.ت:نه بابا آقای پارک اخراجم کرده
میا:برای همیشه(داد)
ا.ت:یاااااا کر شدم نه برای یک هفته
میا:اها
ا.ت:زنگ زدم بهت بگم ساعت ۵ میام دنبالت بریم بیرون
میا:بریم بار
ا.ت:نههه من مامانم خفه ام میکنه
میا:کسی متوجه نمیشه بهش بگو پیش من میمونی
ا.ت:آخه....باشه
میا:پس من به داداشم ام میگم بیاد پیشمون بار خطرناکه
ا.ت:اوکی
با فرا رسیدن ماه شامم رو خوردم
و لباسی که برای همچین مواقعی گرفته بودم رو پوشیدم
البته که اولین بارم بود میرفتم بار چون ۲ ماه پیش تولد ۱۸ سالگیم بود
ولی میا چون از من بزرگتر بود همیشه ماهی یکبار میرفت بار البته با داداشش
هیچ وقت این لباس رو نپوشیده بودم چون به غیر از یکی همه تو فامیل هامون هیز ان
بخاطر اندامی که داشتم لباس خیلی بهم میومد
آرایش کردم و موهام رو باز گذاشتم
دوست داشتم یه گردنبند ام داشته باشم ولی.... ندارم چون یکبار گردنبندم رو گم کردم مامانم دیگه برام نخرید💔🗿
با اینکه از پاشنه بلند خوشم نمیومد یه پاشنه بلند که تا زانوم بود پوشیدم و یواشکی از گاوصندوق ست طلای مامانم رو ورداشتم و انداختم که گوشیم زنگ خورد
میا:پاشو بیا پایین دیگه منو داداشم رو با دوستش تنها گذاشتی
ا.ت:دوست داداشت هم اومده مگه
میا:آره تو ام میشناسیش ولی خیلی ازش بدت میاد🙂
ا.ت:پس چرا دعوتش کردی.....بزار ببینم الکس که نیست
میا:نه بیا پایین میبینیش
ا.ت:الان میام
رفتم پایین که باز با جیمین مواجه شدم😐
بسه دیگه اههههه
نکنه به من جی پی اس وصل کرده هر جا میرم هست
به خدا خسته شدم
با اخم رفتم بغل جیمین نشستم
میا:سلام(لبخند)
ا.ت:سلام کوفت(آروم)
جیهوپ:سلام ا.ت(لبخند سانشاینی)
ا.ت:انیو اوپا(لبخند)
جیمین:تو چرا هر جا میرم هستی
ا.ت:یکی باید از خودت بپرسه
میا:بسه داریم میریم بیرون ها
جیهوپ:ا.ت خیلی خوشگل شدی
ا.ت:اوپا از تو که بهتر نشدم
جیمین:کجاش خوشگل شده ببین چقدر کوتاهه
ا.ت:خب دوست داشتم بپوشم تو خوبی
جیمین:معلومه که من خوبم
رسیدیم تو از وقتی که رفتیم تو نگاه هیز هزار نفر رو حس کردم
فکر کنم برای همون جیمین گفت کوتاهه
حتی میا هم شومیز شلوار پوشیده بود
معذب شدم
فکر کنم جیمین ام این رو حس کرد
وقتی نشستیم بهم گفت:
ادامه دارد...
شرط
لایک:۳۲
#بی_تی_اس #نامجون #جین #شوگا #یونگی #آگوست_دي #هوسوک #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #کیپاپ #کیدراما
۱۹.۳k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.