ازدواج اجباری توسط پدربزرگ
#ازدواج_اجباری_توسط_پدربزرگ
#part70
ات: ببخشید چیزیت نشود
ته: شاید بوسم کنی خوب بشم
ات: دارم میبینم خیلی خوب شدی با خنده
واینکه لازم نیست بوست کنم به حد کافی خوبی
ته: ایی نه نه اصلا خوب نیست
*تهیونگ دستش رو گذاشت رو زخمش و شروع کرد به ناله کردن الکی*
ات: بت خنده گف باشه باشه
*ات خم شد لباش*و گذاشت رو لبا*ی ته
بعد۲مین از هم جدا شدند
و فیلیکس در و زد امد
فیلیکس: اهم فک کنم بد موقعه مزاحم شدم
ته: اره خیلی بد موقعه برو بیرون بعد بیا
ات رو به ته کرد و گف
ات: چی میگی تو ته
ته: اخه من چه گناهی کردم
فیلیکس خندید و گف
فیلیکس: مثل شما تو این دنیا نداریم
ات رو به فیلیکس کرد
ات: فیلیکس کاری داشتی
فیلیکس: اهم اره جویئون میخواد تورو ببینه
ات: اووو راست میگی من کلا یادم رفته بود
خب من برم تو بمون پیش ته
فیلیکس: اوکی
ات رف پیش جویئون
درو زد و وارد اتاق شد
ات: سلام خوبی خره من
جویئون: خوبه به یاد ما هم افتادی
ات: اونجوری نگو نمیدونی که چیا شد
ات ماجرارو تعریف کرد
جویئون: چیییی دختر یه روز نبودم ببین چیا شده
ات: خب حالا ولش کن
جویئون: باشه حال تهیونگ چطوره
ات: از منم خوبتره با خنده
اها میخوای اسم بچه رو چی بزاری
نظرتون در مورد این این پارت؟
سلام بچه ها میخوام از این فیک به بعد یه فیک دیگه رو شروع کنم
اسمش. مافیای جذاب من
این پایین مشخصات هست
نظرتون رو بگین بزارم بعد از این یا نه
ات ی دختر بسیار زیباست ک ب همراه خانواده اش زندگی میکند او ی برادر بزرگتر دارد و ب همراه دختر خاله هایش املی و نوحا در دانشگاهی درس میخوانند ک دو پسر خالع ب اسم کیم تهیونگ و جعون جونگ کوک ب این دانشگاه میایند جعون جونگ کوک پسری پولدار سرد و بی احساس و یک مافیاست ولی کیم تهیونک پسری مهربانیست ک دارای شرکت بزرگیست داستان از یک پروژع شروع میش ک جعون جونگ کوک را دیوانه وار عاشق ات میکند
#part70
ات: ببخشید چیزیت نشود
ته: شاید بوسم کنی خوب بشم
ات: دارم میبینم خیلی خوب شدی با خنده
واینکه لازم نیست بوست کنم به حد کافی خوبی
ته: ایی نه نه اصلا خوب نیست
*تهیونگ دستش رو گذاشت رو زخمش و شروع کرد به ناله کردن الکی*
ات: بت خنده گف باشه باشه
*ات خم شد لباش*و گذاشت رو لبا*ی ته
بعد۲مین از هم جدا شدند
و فیلیکس در و زد امد
فیلیکس: اهم فک کنم بد موقعه مزاحم شدم
ته: اره خیلی بد موقعه برو بیرون بعد بیا
ات رو به ته کرد و گف
ات: چی میگی تو ته
ته: اخه من چه گناهی کردم
فیلیکس خندید و گف
فیلیکس: مثل شما تو این دنیا نداریم
ات رو به فیلیکس کرد
ات: فیلیکس کاری داشتی
فیلیکس: اهم اره جویئون میخواد تورو ببینه
ات: اووو راست میگی من کلا یادم رفته بود
خب من برم تو بمون پیش ته
فیلیکس: اوکی
ات رف پیش جویئون
درو زد و وارد اتاق شد
ات: سلام خوبی خره من
جویئون: خوبه به یاد ما هم افتادی
ات: اونجوری نگو نمیدونی که چیا شد
ات ماجرارو تعریف کرد
جویئون: چیییی دختر یه روز نبودم ببین چیا شده
ات: خب حالا ولش کن
جویئون: باشه حال تهیونگ چطوره
ات: از منم خوبتره با خنده
اها میخوای اسم بچه رو چی بزاری
نظرتون در مورد این این پارت؟
سلام بچه ها میخوام از این فیک به بعد یه فیک دیگه رو شروع کنم
اسمش. مافیای جذاب من
این پایین مشخصات هست
نظرتون رو بگین بزارم بعد از این یا نه
ات ی دختر بسیار زیباست ک ب همراه خانواده اش زندگی میکند او ی برادر بزرگتر دارد و ب همراه دختر خاله هایش املی و نوحا در دانشگاهی درس میخوانند ک دو پسر خالع ب اسم کیم تهیونگ و جعون جونگ کوک ب این دانشگاه میایند جعون جونگ کوک پسری پولدار سرد و بی احساس و یک مافیاست ولی کیم تهیونک پسری مهربانیست ک دارای شرکت بزرگیست داستان از یک پروژع شروع میش ک جعون جونگ کوک را دیوانه وار عاشق ات میکند
۲۰.۱k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.