عشق آغشته به خون
☬。) عشق آغشته به خون (。☬。)
(。☬。)پارت ۶ (。☬。)
مین جی باز هم با پسخندی خندید سپس پا رو آن یکی پاش انداخت سپس در چشم های تهیونگ زل زد
مین جی. : واقعا نمیدونم شما چرا نمیخواهید با شرکت DRT کار کنید ؟
این بار تهیونگ بود که پسخندی زد ولی این پسخند زیاد نبود با چهره عصبی و خشکش تعویض یافت
تهیونگ: برو بیرون یه وقت مناسبی بیا
جدی گفت سپس سمت صندلی اش میرفت تا اینکه با صدا خشن مین جی ایستاد
مین جی : وقتی یه رئیس دوقطبی داشت باشه همین میشه دیگه
حدی از روی مبل بلند شد تهیونگ ثانیه ای خشن سمتش چرخید صدا های نامفهومی در سرش گشت آژیر خطر یا صدا زبان قلب سرگیچی ..
این حالش زیاد دومی نیاورد عصبی تر سمتش هجوم برد بدون توجه به رفتار آدبیت دختره تند یقه کتش را به دستش گرفت سپس او را محکم به پشت کشیده دخترک عینی آرومی کشید و بین دیوار خود آن دخترک خشن را اسیر گرفت همچنین محکم و عصبی سخنی یافت
مین جی : معلوم هست چیکار میکنید
تهیونگ: مراقب حرف زدنت باش زود باش خرفتو پس بگیر
دخترک به خوبی متوجه نقطه ضعفهای این مرد را متوجه شد سپس کم نیاورد و و با پوزخند این بار او بود که حواسش صاف ایستاد
مین جی : میدونید از قدیم چی میگفت " حقیقت ولی تلخ "
دخترک همچنین خندید .ولی تهیونگ اخم کرده دستش را روی پهلو خوش فرم دخترک کشید سپس چنگی بهش زد که باعث اخم های مین جی شد
این بار تهیونگ خندید
تهیونگ: حرفه مفت نزن چرندیاتی که گفتی تموم شد هری برو بیرون تا بلای بدتری سرت نیاورم
مژه های بلند تهیونگ چشم های بادامی و کشیده دید زیبا و درخشان حاصل از عشق پنهانی عطر تلخ تهیونگ حالا به خوبی بینی مین جی رو نوازش میکرد حرارت ای که خودش هم متوجه نمیشد بهش وارد شد ...
ولی دختری نبود که پا پس بکشه لبش را خیس کرد سپس قدمی جلو رفت و حالا هیچ فاصله ای بین آن ها نبود مین جی خبیصانه خندید سپس صورتش را بیشتر نزدیک صورت تهیونگ کرد
مین جی : بلای که من الان سرت میارم باعث میشه تو وجودت هم حک بشه .. کیم تهیونگ.. اصلا منظور این زن سرتق را نفهمید ثانیه ای نگذشت که با کمال جرعت مین جی لبش را نزدیک لب تهیونگ برد ولی... تهیونگ آهسته دستش را روی لب مین جی گذاشت .. پوزخندی... ای زیر لبی زد سپس با حالت خنده ای گفت ...
تهیونگ: از زنی کت شلوار پوش مثل شما بعید بود
مین جی به خوبی حالت مسخره کردنش متوجه شد ولی همچنین جدی نگاهش کرد هر دو چشم تو چشم به هم دیگر زل زده بودن .. تا اینکه صدا باز شدن در باعث شد هر دو سمت در نگاه کنند .. منشی لی با چهره شوکه نگاهش کرد ولی ثانیه ای نگذشت و زیر لبی گفت ٫ ببخشید ٫ سپس تند از اتاق خارج شد ... اسلاید ۲ لباس مین جی
(。☬。)پارت ۶ (。☬。)
مین جی باز هم با پسخندی خندید سپس پا رو آن یکی پاش انداخت سپس در چشم های تهیونگ زل زد
مین جی. : واقعا نمیدونم شما چرا نمیخواهید با شرکت DRT کار کنید ؟
این بار تهیونگ بود که پسخندی زد ولی این پسخند زیاد نبود با چهره عصبی و خشکش تعویض یافت
تهیونگ: برو بیرون یه وقت مناسبی بیا
جدی گفت سپس سمت صندلی اش میرفت تا اینکه با صدا خشن مین جی ایستاد
مین جی : وقتی یه رئیس دوقطبی داشت باشه همین میشه دیگه
حدی از روی مبل بلند شد تهیونگ ثانیه ای خشن سمتش چرخید صدا های نامفهومی در سرش گشت آژیر خطر یا صدا زبان قلب سرگیچی ..
این حالش زیاد دومی نیاورد عصبی تر سمتش هجوم برد بدون توجه به رفتار آدبیت دختره تند یقه کتش را به دستش گرفت سپس او را محکم به پشت کشیده دخترک عینی آرومی کشید و بین دیوار خود آن دخترک خشن را اسیر گرفت همچنین محکم و عصبی سخنی یافت
مین جی : معلوم هست چیکار میکنید
تهیونگ: مراقب حرف زدنت باش زود باش خرفتو پس بگیر
دخترک به خوبی متوجه نقطه ضعفهای این مرد را متوجه شد سپس کم نیاورد و و با پوزخند این بار او بود که حواسش صاف ایستاد
مین جی : میدونید از قدیم چی میگفت " حقیقت ولی تلخ "
دخترک همچنین خندید .ولی تهیونگ اخم کرده دستش را روی پهلو خوش فرم دخترک کشید سپس چنگی بهش زد که باعث اخم های مین جی شد
این بار تهیونگ خندید
تهیونگ: حرفه مفت نزن چرندیاتی که گفتی تموم شد هری برو بیرون تا بلای بدتری سرت نیاورم
مژه های بلند تهیونگ چشم های بادامی و کشیده دید زیبا و درخشان حاصل از عشق پنهانی عطر تلخ تهیونگ حالا به خوبی بینی مین جی رو نوازش میکرد حرارت ای که خودش هم متوجه نمیشد بهش وارد شد ...
ولی دختری نبود که پا پس بکشه لبش را خیس کرد سپس قدمی جلو رفت و حالا هیچ فاصله ای بین آن ها نبود مین جی خبیصانه خندید سپس صورتش را بیشتر نزدیک صورت تهیونگ کرد
مین جی : بلای که من الان سرت میارم باعث میشه تو وجودت هم حک بشه .. کیم تهیونگ.. اصلا منظور این زن سرتق را نفهمید ثانیه ای نگذشت که با کمال جرعت مین جی لبش را نزدیک لب تهیونگ برد ولی... تهیونگ آهسته دستش را روی لب مین جی گذاشت .. پوزخندی... ای زیر لبی زد سپس با حالت خنده ای گفت ...
تهیونگ: از زنی کت شلوار پوش مثل شما بعید بود
مین جی به خوبی حالت مسخره کردنش متوجه شد ولی همچنین جدی نگاهش کرد هر دو چشم تو چشم به هم دیگر زل زده بودن .. تا اینکه صدا باز شدن در باعث شد هر دو سمت در نگاه کنند .. منشی لی با چهره شوکه نگاهش کرد ولی ثانیه ای نگذشت و زیر لبی گفت ٫ ببخشید ٫ سپس تند از اتاق خارج شد ... اسلاید ۲ لباس مین جی
- ۶.۸k
- ۰۶ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط