عشق آغشته به خون

。☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩
(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۵ (。☬⁠。⁠)⁩


نه .. نه .. بس کن دیگه ... ساکت شو . .. ٫
در ذهنش گفت سپس عمیق سرش را تکون داد کافی بود نه نبود این کلمات مزخرف دست از سر تهیونگ برنمیداشت خشن ولی آروم محکم ولی سخت زمزمه کرد ٫ لعنتی .. همش تقصیر منه چرا تموم نمیشه چرا نباید اجازه میدادم که گمش کنه نباید بهش میدادم باید خودم .. بسه دیگه ٫ ایم بار محکم و عصبی از روی صندلی بلند شد با خراش در تند سمتش چرخید
تهیونگ: چیه .. ها باز چه مرگی شده
منشی لی تند گفت: رئیس کیم وکیل شرکت DRT اومدن
تهیونگ عمیق و گنگ گفت : اگه وقت قبلی داره بیاد اگه هم نه بره گم بشه
منشی لی چابک گفت : رئیس کیم گفتن فوریـ..
تهیونگ از سر عصبانیت تند خندید سپس دستش را روی پیشانیش کشید ولی این حالش تند عوض شد و محکم گفت
تهیونک: که چی .. ها بگو بره وقت قبلی بگیره برو دیگه اینم من باید بهت بگم ؟
منشی لی : ولیـ..
تهیونگ: هرِییی زود
منشی تند سر خم کرد سپس از اتاق خارج شد تعیونگ دستی به پیشانیش کشید سپس کلافه روی صندلی نشست زمزمه کنان دستش را روی سرش گذاشت و ارنج هایش روی میز کار ٫ اون که تقصیری نداره چرا سر او داد میزنم بی‌ارزش به من گفته میشه ٫ ولی صدا های از بیرون به گوشش مورد و تند در اتاقش باز شد سرش را بلند نمود دختری با اندام بیش از حد زریف و لاغر حاصل از ورزش های روزانه کت شلوار صورتی رنگ با موهای بلند و به شدت مشکی با اخم ریزی چشم به تهیونگ دوخت سپس با جدیت کناره های کت صورتی رنگش را به جلو داد ... گفت
مین جی: مدیر کیم ؟ من وکیل شرکت DRT هستم باید صحبت کنیم
تهیونگ کلافه پفی کشید شاید انتظار همچین رفتاری را از یک وکیل نداشت سپس دست هایش را بهم قفل نمود و روی میز گذاشت
تهیونگ: با بی‌شرمانه وارد اتاقم شدین و الان میگیند باید حرف بزنیم
تهیونگ با اخم رو پیشانی نگاهی به منشی لی انداخت سپس با اشاره گفت تا بره منشی سر خم کرد و رفت مین جی باز هم با لحن محکمی چشم به تهیونگ دوخته گفت
مین جی : من بی‌شرمانه ؟ ... پسخندی دریافت نمود سپس با گام های آروم بر روی مبل ای که گوه اتاق جا داشت نشست
مین جی: این اسم شماست آقای کیم نه من
تهیونگ لبش را خیس کرد سپس سمتش هجوم برد روبه رو اش ایستاد دست تو جیب گنگ نگاهش کرد سپس خشن گفت
تهیونگ: چی دارین بلغور میکنید گفتین حرف میزنید ولی میایی میگی من بی‌شرمانه حرف میزنم ؟
دیدگاه ها (۲)

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۶ (。☬⁠。⁠)⁩مین ج...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۷ (。☬⁠。⁠)⁩سال ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۴ (。☬⁠。⁠)⁩جدی گ...

ادامه .... پسره تند حولش داد ولی دخترک مقاومت کرد پسر دومی د...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۱۰۰ (。☬⁠。⁠)⁩جلو...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸۵ (。☬⁠。⁠)⁩تهیو...

تهیونگ: یک شکسته عادی ؟ ... مین جی آه ای کشید : نه یک شکست خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط