وارد سالن شدیم دست ددی رو گرفتم ددی رفت سمت ویسکی
وارد سالن شدیم دست ددی رو گرفتم ددی رفت سمت ویسکی
ات : ددی به منم میدی ؟
کوک : نه تو فقط ۱۵ سالته من بهت ویسکی بدم
ات : لطفا هرکاری بگی میکنم
کوک : هرکاری ؟ *پوزخند*
ات : هرکاری
کوک : باشه ولی اون هرکاری سکسه
ات : باشه ددی ددی اون ویسکی رو میدی به من
کوک : واردی ها تو اینکارا
ات : *خنده کوچیک*
کوک : بیا
وایستاده بودیم که یه زنه اوند چسبید به ددی
ات : هی خانومه از ددی من دور شو
زنه : ببینم هرزه جدید این جایی ؟ حتما تازه کاری
کوک : هوی زنیکه حرف دهنتو بفهم اسم خودتو رو زنه من نزار
ات بغض میکنه میره تو بغل کوک
ات : ددی من هرزه ام ؟
کوک : چی ؟
ات : اخه یکم پیش اومدنی تو بهمگفتی هرزه الانم این زنه بهم گفت هرزه
کوک : نه بیبی ددی قوربنت بشه تو هرزه نیستی
زنه : اه اه چندش
کوک : گمشو زنیکه
زنه رفت اونور که از بغل کوک اومدم بیرون دیدم زنه تو یه لیوان ویسکی داره یه چیزی میریزه اشغال اونو انداخت دور رفتم اشغالشو برداشتم دیدم تحریک کنندست دیدم گارسون اومد نوشیدنی رو داد به ددی بعدش دیدم زنه داره میره سراغه ددی رفتم پیشش اگه قرار بود تحریک شه و بخواد سکس کنه باید با من باشه نه با کسه دیگه ای
ات : هی خانومه گمشو اونور پیشه ددی من نیا
زنه : چی میگی
ات شروع میکنه به هل دادن زنه به اونور بعد میره خودشو میچسبونه به کوک کوکم کل مدت با پوزخند داشته به اونا نگاه میکرده
ات : ددی میشه بریم خونه ؟
کوک : چرا بیبی *پوزخند*
ات : ددی میخوام شب و زیرت واست ناله کنم
کوک : اوه اوه بیبی میخوای ددی به فاکت بده
ات : نمیدونم شاید
کوک : چشم بیبی *ات و بغل میکنه میبره تو ماشین همونجوری که تو بغلش بود میشینه تو ماشین*
ات : میخوام هرچه زودتر برم خونه برا ددی لخت شم
کوک : اینجا هم میتونی
ات : اخه سرده تازه اگه لخت شم از بیدون من و یکی میبینه
کوک : جوجه اولن اینکه شیشه ماشین دودیه دومن ساعت ۲ شب کی بیرونه سومن بخاری هست سردت نمیشه
ات : باشه ددی *ات لباساشو در میاری و با لباس زیر میشینه*
کوک : جون بیبی خیلی بدنه سکسی تو دوست دارم (چرا مینویسم خجالت میکشم😖)
نری تو فاض خواهر نمونه 😃💔
ات : ددی به منم میدی ؟
کوک : نه تو فقط ۱۵ سالته من بهت ویسکی بدم
ات : لطفا هرکاری بگی میکنم
کوک : هرکاری ؟ *پوزخند*
ات : هرکاری
کوک : باشه ولی اون هرکاری سکسه
ات : باشه ددی ددی اون ویسکی رو میدی به من
کوک : واردی ها تو اینکارا
ات : *خنده کوچیک*
کوک : بیا
وایستاده بودیم که یه زنه اوند چسبید به ددی
ات : هی خانومه از ددی من دور شو
زنه : ببینم هرزه جدید این جایی ؟ حتما تازه کاری
کوک : هوی زنیکه حرف دهنتو بفهم اسم خودتو رو زنه من نزار
ات بغض میکنه میره تو بغل کوک
ات : ددی من هرزه ام ؟
کوک : چی ؟
ات : اخه یکم پیش اومدنی تو بهمگفتی هرزه الانم این زنه بهم گفت هرزه
کوک : نه بیبی ددی قوربنت بشه تو هرزه نیستی
زنه : اه اه چندش
کوک : گمشو زنیکه
زنه رفت اونور که از بغل کوک اومدم بیرون دیدم زنه تو یه لیوان ویسکی داره یه چیزی میریزه اشغال اونو انداخت دور رفتم اشغالشو برداشتم دیدم تحریک کنندست دیدم گارسون اومد نوشیدنی رو داد به ددی بعدش دیدم زنه داره میره سراغه ددی رفتم پیشش اگه قرار بود تحریک شه و بخواد سکس کنه باید با من باشه نه با کسه دیگه ای
ات : هی خانومه گمشو اونور پیشه ددی من نیا
زنه : چی میگی
ات شروع میکنه به هل دادن زنه به اونور بعد میره خودشو میچسبونه به کوک کوکم کل مدت با پوزخند داشته به اونا نگاه میکرده
ات : ددی میشه بریم خونه ؟
کوک : چرا بیبی *پوزخند*
ات : ددی میخوام شب و زیرت واست ناله کنم
کوک : اوه اوه بیبی میخوای ددی به فاکت بده
ات : نمیدونم شاید
کوک : چشم بیبی *ات و بغل میکنه میبره تو ماشین همونجوری که تو بغلش بود میشینه تو ماشین*
ات : میخوام هرچه زودتر برم خونه برا ددی لخت شم
کوک : اینجا هم میتونی
ات : اخه سرده تازه اگه لخت شم از بیدون من و یکی میبینه
کوک : جوجه اولن اینکه شیشه ماشین دودیه دومن ساعت ۲ شب کی بیرونه سومن بخاری هست سردت نمیشه
ات : باشه ددی *ات لباساشو در میاری و با لباس زیر میشینه*
کوک : جون بیبی خیلی بدنه سکسی تو دوست دارم (چرا مینویسم خجالت میکشم😖)
نری تو فاض خواهر نمونه 😃💔
۱.۱k
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.