fake taehyung
fake taehyung
part*⁵²
تهیونگ
ا/ت نگاهشو به من انداخت ولی من هیچکاری نکردم که یه پسر دیگه رفت کمکش و تو بغل گرفتش خواستم پیاده شم که تو گوشیم پیام اومد
ا/ت: نیا
منم نرفتم ماشین روشن کردمو و خواستم حرکت کنم
ا/ت: صبر کن کیفمو تو ماشینت جا گذاشتم
نگه داشتم خواست بیاد سمت ماشین که یه ماشین زد به ا/ت از ماشینم پیاده شدم رفتم سمتش
همون اقاعه که نجاتش داد گفت: زنگ بزنم اورژانس
تهیونگ: نه دیر میشه خودم میبرمش
گفت: پس صبر کن منم بیام
تهیونگ: تو چرا میخوای بیای
گفت: من خودم هم همکارش هستم
تهیونگ: باشه پس بریم
سریع راه افتادیم
گفت: صبر کن صبر کن رسیدیم
ا/ت رو پیاده کردیم سریع بردنش اتاق عمل
با استرس نشستم رو نیمکت چشمام پر از اشک بود چرا باهاش اینجوری حرف زدم
(علامت اقاعه✓)
تهیونگ: مگه تو دکتر نبودی چرا نرفتی
✓: من جراح که نیستم
تهیونگ: خوب میشه😞😞🥺
✓: معلوم نیست حتما مرد مهربونی هستی که بخاطر دکتر شهرمون اینجوری ناراحتی میکنی
تهیونگ: ا/ت زنمه
✓: چی تو تهتهیونگگی
تهیونگ: بله خودمم
✓: تو که از اول اینکه چند نفر مزاحم ا/ت شدن اونور خیابون بودی پس چرا نیومدی
تهیونگ: راستش باهم یه مشکلی داشتیم
✓: اها گفتم خیلی اشنایی
تهیونگ: ا/ت باردار هم هست 😞
#فیک
#سناریو
part*⁵²
تهیونگ
ا/ت نگاهشو به من انداخت ولی من هیچکاری نکردم که یه پسر دیگه رفت کمکش و تو بغل گرفتش خواستم پیاده شم که تو گوشیم پیام اومد
ا/ت: نیا
منم نرفتم ماشین روشن کردمو و خواستم حرکت کنم
ا/ت: صبر کن کیفمو تو ماشینت جا گذاشتم
نگه داشتم خواست بیاد سمت ماشین که یه ماشین زد به ا/ت از ماشینم پیاده شدم رفتم سمتش
همون اقاعه که نجاتش داد گفت: زنگ بزنم اورژانس
تهیونگ: نه دیر میشه خودم میبرمش
گفت: پس صبر کن منم بیام
تهیونگ: تو چرا میخوای بیای
گفت: من خودم هم همکارش هستم
تهیونگ: باشه پس بریم
سریع راه افتادیم
گفت: صبر کن صبر کن رسیدیم
ا/ت رو پیاده کردیم سریع بردنش اتاق عمل
با استرس نشستم رو نیمکت چشمام پر از اشک بود چرا باهاش اینجوری حرف زدم
(علامت اقاعه✓)
تهیونگ: مگه تو دکتر نبودی چرا نرفتی
✓: من جراح که نیستم
تهیونگ: خوب میشه😞😞🥺
✓: معلوم نیست حتما مرد مهربونی هستی که بخاطر دکتر شهرمون اینجوری ناراحتی میکنی
تهیونگ: ا/ت زنمه
✓: چی تو تهتهیونگگی
تهیونگ: بله خودمم
✓: تو که از اول اینکه چند نفر مزاحم ا/ت شدن اونور خیابون بودی پس چرا نیومدی
تهیونگ: راستش باهم یه مشکلی داشتیم
✓: اها گفتم خیلی اشنایی
تهیونگ: ا/ت باردار هم هست 😞
#فیک
#سناریو
۱۶.۵k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.