fake taehyung
fake taehyung
part*⁵³
✓: واقعا
تهیونگ: اره🥺
دو ساعت بعد
همه منتظر بودیم هنوز ا/ت تو اتاق بود
که دکتر اومد
تهیونگ: اقای دکتر چیشد
دکتر: ما تمام سعیمون کردیم متاسفم خبر خوبی نداریم
م.ت: یعنی چی؟؟؟
دکتر: فعلا معلوم نیست حالش هیچ فرقی نکرده با موقعی که اوردینش
م.ت: پس شما چیکار کردید عروسم چیزیش بشه من میدونم و...
تهیونگ: مامان اروم باش
دکتر: متاسفم
مامان ا/ت اومد نزدیکم
م:تو کجا بودی که دخترم تصادف کرده مگه باهمم نبودید😭😭
م.ت: تهیونگ راست میگه مگه باهم نبودید
تهیونگ: مامان چی بگم🥺
پ: اروم باشید بیاید بشنید
م: چطور اروم باشم تو خودت ارومی چیزیت نیست دخترمون ها😭😭
م: بزارید گریه کنم چون دارم منفجر میشم
تهیونگ: منو ا/ت که از خونتون اومدیم باهم تو راه دعوامون شد گفتم از ماشین پیاده شه و بعد پیاده شد و رفت کیفشو جا گذاشت خواست بیاد برش داره تو راه تصادف کرد
م: تو با چه حقی دخترمو از ماشین پیاده کردی
تهیونگ: نمیدونم غلط کردم🥺😥
م:تقصیر تو همه چیز تقصیر تو دخترم چیزیش بشه نمیبخشمت
م.ت: به پسر من چه ربطی داره مشکل دختره خودت بوده خواسته حواسش باشه
تهیونگ: میشه بریددد یا اینقدر دعوا نکنید میخوام تنها باشم باباجون شما یه کاری کنید
پ: عزیزم بیا بریم
م: نه نمیرم
پ: بیا بریم تو حیاط بشینیم
تهیونگ: مامان توهم برو بیرون تهیان و تهرونا هم بیرونن
م.ت: باشه خبری شد بگو بهمون
#فیک
#سناریو
part*⁵³
✓: واقعا
تهیونگ: اره🥺
دو ساعت بعد
همه منتظر بودیم هنوز ا/ت تو اتاق بود
که دکتر اومد
تهیونگ: اقای دکتر چیشد
دکتر: ما تمام سعیمون کردیم متاسفم خبر خوبی نداریم
م.ت: یعنی چی؟؟؟
دکتر: فعلا معلوم نیست حالش هیچ فرقی نکرده با موقعی که اوردینش
م.ت: پس شما چیکار کردید عروسم چیزیش بشه من میدونم و...
تهیونگ: مامان اروم باش
دکتر: متاسفم
مامان ا/ت اومد نزدیکم
م:تو کجا بودی که دخترم تصادف کرده مگه باهمم نبودید😭😭
م.ت: تهیونگ راست میگه مگه باهم نبودید
تهیونگ: مامان چی بگم🥺
پ: اروم باشید بیاید بشنید
م: چطور اروم باشم تو خودت ارومی چیزیت نیست دخترمون ها😭😭
م: بزارید گریه کنم چون دارم منفجر میشم
تهیونگ: منو ا/ت که از خونتون اومدیم باهم تو راه دعوامون شد گفتم از ماشین پیاده شه و بعد پیاده شد و رفت کیفشو جا گذاشت خواست بیاد برش داره تو راه تصادف کرد
م: تو با چه حقی دخترمو از ماشین پیاده کردی
تهیونگ: نمیدونم غلط کردم🥺😥
م:تقصیر تو همه چیز تقصیر تو دخترم چیزیش بشه نمیبخشمت
م.ت: به پسر من چه ربطی داره مشکل دختره خودت بوده خواسته حواسش باشه
تهیونگ: میشه بریددد یا اینقدر دعوا نکنید میخوام تنها باشم باباجون شما یه کاری کنید
پ: عزیزم بیا بریم
م: نه نمیرم
پ: بیا بریم تو حیاط بشینیم
تهیونگ: مامان توهم برو بیرون تهیان و تهرونا هم بیرونن
م.ت: باشه خبری شد بگو بهمون
#فیک
#سناریو
۱۸.۲k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.