عشق مافیایی
عشق مافیایی
Part=17
ویو کاترین
اجوما رفت در و باز کرد یه پسر اومد داخل حتما تهیونگه
ویو ته
اومدم داخل کوک و ی دختره ک خیلییییــــی کیوت و خوشگل بود داشتن صبحونه میخوردن دختره موهای صافی داشت چشمای سبز عسلیش دیوونم میکردن تا با صدای کوک ب خودم اومدم
ویو کوک
دیدم ته خیلی داره نگاش میکنه برای همین صداش کردم
_خوش اومدی تهیونگ
(علامت تهیونگ☆)
☆ممنونم معرفی نمیکنی؟
_اها ببخشید ایشون مین کاترین هستن
ویو ته
با گفتن مین فهمیدم دختره خانواده مین هستش ولی ما ک با خانواده اونا دشمنی داریم سرم و تکون دادم ک این فکرا بپره
ولی با گفتن ی جمله کوک چشمام اندازه کاسه شدن
جونگ کوک گفت....
بلییییییی خمارییییی تا شرطا نرسه پارت بعد و نمیزارم😂✨
شرطا 10 لایک
5 کامنت
❤️✨🧚♀
Part=17
ویو کاترین
اجوما رفت در و باز کرد یه پسر اومد داخل حتما تهیونگه
ویو ته
اومدم داخل کوک و ی دختره ک خیلییییــــی کیوت و خوشگل بود داشتن صبحونه میخوردن دختره موهای صافی داشت چشمای سبز عسلیش دیوونم میکردن تا با صدای کوک ب خودم اومدم
ویو کوک
دیدم ته خیلی داره نگاش میکنه برای همین صداش کردم
_خوش اومدی تهیونگ
(علامت تهیونگ☆)
☆ممنونم معرفی نمیکنی؟
_اها ببخشید ایشون مین کاترین هستن
ویو ته
با گفتن مین فهمیدم دختره خانواده مین هستش ولی ما ک با خانواده اونا دشمنی داریم سرم و تکون دادم ک این فکرا بپره
ولی با گفتن ی جمله کوک چشمام اندازه کاسه شدن
جونگ کوک گفت....
بلییییییی خمارییییی تا شرطا نرسه پارت بعد و نمیزارم😂✨
شرطا 10 لایک
5 کامنت
❤️✨🧚♀
۱۲.۳k
۰۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.