عشق مافیایی
عشق مافیایی
Part=16
ویو کاترین
بهش گفتم
+خب ببین تو عاشق لیانا هستی؟
_بهم نگاه کرد و گفت من غیر تو عاشق کسی نیستم و عاشق کسی نبودم و نخواهم بود
+لبخندی بهش زدم
خیالم راحت شد
پرش زمانی تایم خواب
ویو کاترین
دیگه وقت خواب بود رفتم سمت اتاقم یکم با گوشیم ور رفتم ک چشام سنگین شد و خوابم برد
ویو کوک
نمیدونم چرا ولی هر روز بیشتر از قبل عاشق و وابسته کاترین میشم و نمیخوام ازم جدا بشه دلم میخواد همیشه پیشم باشه ولی اگر باباش قبول نکنه چی؟ یعنی انقدر دوسم داره ک بخاطر من تو روی خانوادش وایسه؟
تو همین فکرا بودم ک خوابم برد
*صبح*
ویو کاترین
از خواب بیدار شدم و ی دوش سریع گرفتم ب ساعت نگاه کردم 11 بود رقتم سمت اتاق کوک در زدم
+کوکی؟
جواب نداد در و باز کردم
دیدم خوابیده
ویو کوک
چشام باز کردم تا اومدم بلندشم دیدم یکی داره در میزنه صدام کرد فهمیدم کاترینه خودم و زدم ب خواب(حیح بچم 😂🍓)
ویو کاترین
رفتم نزدیکش خیلی کیوت و گوگولی بودش دستم کشیدم رو صورتش میخواستم گونش و ببوسم ک دیدم گفت
_من بیدارما
+یااا پس چرا خودت و میزنی ب خواب
_چون کرم دارم *خنده*
_اصلا فک کن خوابم میخواستی چیکار کنی
+ببوسمت
_یاا باشه اصلا ب کارت برس من خوابیدم
+*خندید*
+پاشو خودت و لوس نکن تهیونگ میرسه تو هنوز تو تخت خوابی
_اصلا تهیونگ یادم نبود
سریع بلند شد رفت حموم
منم رفتم پایین
ی ربع بعد
ویو کاترین
دیدم کوک اومد پایین
+خوب موقعی اومدی وقت صبحونس
_*لبخند*
صبحونشون و خوردن ک زنگ در ب صدا در اومدم.....
شرطا
13 لایک
7 کامنت
❤️✨🧚♀
Part=16
ویو کاترین
بهش گفتم
+خب ببین تو عاشق لیانا هستی؟
_بهم نگاه کرد و گفت من غیر تو عاشق کسی نیستم و عاشق کسی نبودم و نخواهم بود
+لبخندی بهش زدم
خیالم راحت شد
پرش زمانی تایم خواب
ویو کاترین
دیگه وقت خواب بود رفتم سمت اتاقم یکم با گوشیم ور رفتم ک چشام سنگین شد و خوابم برد
ویو کوک
نمیدونم چرا ولی هر روز بیشتر از قبل عاشق و وابسته کاترین میشم و نمیخوام ازم جدا بشه دلم میخواد همیشه پیشم باشه ولی اگر باباش قبول نکنه چی؟ یعنی انقدر دوسم داره ک بخاطر من تو روی خانوادش وایسه؟
تو همین فکرا بودم ک خوابم برد
*صبح*
ویو کاترین
از خواب بیدار شدم و ی دوش سریع گرفتم ب ساعت نگاه کردم 11 بود رقتم سمت اتاق کوک در زدم
+کوکی؟
جواب نداد در و باز کردم
دیدم خوابیده
ویو کوک
چشام باز کردم تا اومدم بلندشم دیدم یکی داره در میزنه صدام کرد فهمیدم کاترینه خودم و زدم ب خواب(حیح بچم 😂🍓)
ویو کاترین
رفتم نزدیکش خیلی کیوت و گوگولی بودش دستم کشیدم رو صورتش میخواستم گونش و ببوسم ک دیدم گفت
_من بیدارما
+یااا پس چرا خودت و میزنی ب خواب
_چون کرم دارم *خنده*
_اصلا فک کن خوابم میخواستی چیکار کنی
+ببوسمت
_یاا باشه اصلا ب کارت برس من خوابیدم
+*خندید*
+پاشو خودت و لوس نکن تهیونگ میرسه تو هنوز تو تخت خوابی
_اصلا تهیونگ یادم نبود
سریع بلند شد رفت حموم
منم رفتم پایین
ی ربع بعد
ویو کاترین
دیدم کوک اومد پایین
+خوب موقعی اومدی وقت صبحونس
_*لبخند*
صبحونشون و خوردن ک زنگ در ب صدا در اومدم.....
شرطا
13 لایک
7 کامنت
❤️✨🧚♀
۱۵.۸k
۰۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.