هم سریع اومد

هم سریع اومد
∆چیکار کردین
سرم و کندم
∆میدونید چقدر خطرناکه؟
بعد دستمو پانسمان کرد و تهیونگ منو بغل کرد و برد گذاشت تو ماشین اصلا باهاش حرف نزدم تا بفهمه قهرم سرمو از ماشین در آورده بودم و داشتم بیرون و می‌دیدم که یه زن برام آشنا اومد مامانم بود با خوشحالی از ماشین پریدم و خوردم زمین ماشینی نمیومد خواستم برم سمت مامانم که تهیونگ سریع واستاد و اومد سمتم و از پشت منو گرفت که مامانم متوجه ما شد
-د..دخترم( گریه)
=مامان (گریه)
او چه دیدار عاشقانه ای
-تهیونگ چه بلایی سرش آوردی گریه
به خودم مربوطه آت
با مشت هام زدم به سینش
=تو خیلی بدی بدددد
که دستامو با یدونه دستش گرفت
ششششش آروم باش
نگاهش تحدید آمیز. بود سرمو تو سینش کردم و گریه کردم
-دختر قشنگم خوبی؟
=مامان خیلی بدی قرار بود آزادم کنی (گریه)
پرنسس گریه نکن مامانت ارزششو ندارع
=چرا داره (گریه)مامانم کلی درد کشید رو تخت و کلی خون ازش اومد و فقط یکم برای چند ثانیه بهش حال داد
-تهیونگ تو چی یاد دادی به این بچه ؟(تعجب)
+ نمی‌دونم تازه از بیمارستان مرخص شده روانی شده باید تربیت بشه
-میزاری بغلش کنم؟
ن..
=تهیونگ توروخدا فقط یکم اینقد🤏
ویو تهیونگ
دلم سوخت واسه همون کلارا و گذاشتم زمین که بدو بدو رفت بغل آت..آت سرشو بوس کرد
-فدات بشم عزیزم حتما خیلی درد داری
دیدگاه ها (۶)

=مامان هیچ کدوم بیشتر از درد نبودن تو نیست توروخدا منو ببر-ت...

ویو تهیونگ دستاش و با دستبند مخصوص صندلی بستم و چاقو رو سمت ...

ویو تهیونگ جلو در منتظر بودم که دکتر اومدرفتم سمتش∆پدرشونید؟...

+چرا نمی‌فهمی جین اون قراره به زودی جای منو پر کنه با اینکه ...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

p1ساعت نزدیک ۲نصف شب بود و هنوز تهیونگ خونه نیومده بود خیلی ...

عشق مافیاییp2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط