چرا نمیفهمی جین اون قراره به زودی جای منو پر کنه با این
+چرا نمیفهمی جین اون قراره به زودی جای منو پر کنه با اینکه دختره ولی مجبورم اینکارو باهاش کنم
°شیبالللل
+الان میام
چند ساعت بعد
ویو کلارا
اون معلم فولادزره دوباره منو زد اونم محکم و گفت حق ندارم دو روز غذا بخورم خب مگه من چند سالمه که باید هم درد جدایی از خانواده رو بکشم هم درد گشنگی هم درد کتک هم درد تمرین هارو بکشم؟در اتاقم قفل بود و کلیدش دست معلم فولادزره بود
ویو تهیونگ
رسیدم کره و با تموم سرعت رفتم سمت عمارت تقریبا ۲۰ مین گذشت و رسیدم رفتم بادیگارد سریع در و برام باز کرد و رفتم داخل بدون توجه به جین و معلم کلارا رفتم سمت اتاقش دستگیره رو فشار دادم ولی باز نشد
+این در لعنتی کلیدش کجاست!؟
که معلم کلارا اومد و کلید و داد بهم
¢فعلا حق ندارن در بیان از اتاق
+اونو من تصمیم میگیرم نه تو
بعد با حس غرور و عصبانیت رفت پایین درو باز کردم که کلارا رو دیدم که رو تخت دراز کشیده بود تا منو دید بلند شد و دویید سمتم و بغلم کرد
=توروخدا تهیونگ منو تنها نزار توروخدااا
آروم بغلش کردم
+باشه پرنسس
=تهیونگ منو ببخش قول میدم دختر خوبی بشم فقط بگو اون معلمه بره (گریه)
+باشه
به دستاش دقت کردم که دیدم پر کبودی و جای زخمه با اخم گفتم
+چیشده به دستات؟
=ا..اون منو زد
+چیییی (عربده)
که خون دماغ شد و بیهوش
سریع بردمش بیمارستان
°شیبالللل
+الان میام
چند ساعت بعد
ویو کلارا
اون معلم فولادزره دوباره منو زد اونم محکم و گفت حق ندارم دو روز غذا بخورم خب مگه من چند سالمه که باید هم درد جدایی از خانواده رو بکشم هم درد گشنگی هم درد کتک هم درد تمرین هارو بکشم؟در اتاقم قفل بود و کلیدش دست معلم فولادزره بود
ویو تهیونگ
رسیدم کره و با تموم سرعت رفتم سمت عمارت تقریبا ۲۰ مین گذشت و رسیدم رفتم بادیگارد سریع در و برام باز کرد و رفتم داخل بدون توجه به جین و معلم کلارا رفتم سمت اتاقش دستگیره رو فشار دادم ولی باز نشد
+این در لعنتی کلیدش کجاست!؟
که معلم کلارا اومد و کلید و داد بهم
¢فعلا حق ندارن در بیان از اتاق
+اونو من تصمیم میگیرم نه تو
بعد با حس غرور و عصبانیت رفت پایین درو باز کردم که کلارا رو دیدم که رو تخت دراز کشیده بود تا منو دید بلند شد و دویید سمتم و بغلم کرد
=توروخدا تهیونگ منو تنها نزار توروخدااا
آروم بغلش کردم
+باشه پرنسس
=تهیونگ منو ببخش قول میدم دختر خوبی بشم فقط بگو اون معلمه بره (گریه)
+باشه
به دستاش دقت کردم که دیدم پر کبودی و جای زخمه با اخم گفتم
+چیشده به دستات؟
=ا..اون منو زد
+چیییی (عربده)
که خون دماغ شد و بیهوش
سریع بردمش بیمارستان
- ۵.۱k
- ۰۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط