برادر خوانده 🧑🏻✨ فصل 2 🧑🏻 ✨ پارت 5🧑🏻✨
برادر خوانده 🧑🏻✨ فصل 2 🧑🏻 ✨ پارت 5🧑🏻✨
به سمت عمارت حرکت کردم
ماشین سوهو داشت از پارکینگ در میومد
ویو ا/ت
٫کجاداری میری؟
+دیروز شرکت بودم اومدم لباسام رو عوض کنم با یه استراحت
٫باشه
+مراقب خودت باش
با سوهو خداحافظی کردم و رفتم بابا پریدم رو تختم اخیشش
هیچی تخت خود آدم نمیشه
یک هفته بعد
قرار بود امروز برای عکس برداری به جنگل بریم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و موهام رو حالت دادم لباسام رو پوشیدم(اسلاید 2) زیاد تیپ رسمی نزدم کیفم انداختم سوهو پایین منتظر بود رفتم پایین دو لقمه گذاشتم دهنم رفتم پارکینگ به سوهو گفتم بره خودم میام سوهو رفت منم راه افتادم رفتم سمت شرکت کخ همه باهم راه بی افتادیم اما رفتم شرکت دیدم در ها بسته است زنگ زدم به سوهو
٫بله؟
+سوهو شما راه افتادین ؟
٫ا/ت لوکیشن برات میفرستم و زود بیا
+هوفففف منتظرم
دوباره سوار ماشین شدم طبق لوکیشن رفتم رسیدم به یه جنگل دوباره زنگ زدم به سوهو
٫الو ا/ت؟
+سوهو شما کجایین من پیش ماشین ها هستم
٫ همونو مستقیم بیا بالا منتظرت هستم
بالاخره سوهو رو پیدا کردم و رفتم پیشش
٫ا/ت مدل موقع عکس برداری پاش پیچ خورده
+نه بابا
٫و کسی نیست که اندام خوبی داشته باشه به جز تو
+نه.نه
٫آره بدو بدو تا شب نشده بریم
+سوهو سوخی میکنی
دیگه حرفی نزد و منو فرستاد به یه اتاق لباس هارو داد دستم
آخه دختره خنگ این لباسه طراحی میکنی خاک بر سرت من چه میدونستم خودم میخوام بپوشم(اسلاید 3)
پوشیدم کفش ها پاشنه بلند مشکی هم پام کردم و در رچوباز کردم و آروم پله هارو طی کردم رفتم سمت مکان عکس برداری باعث خجالت بود که داشتم با اون لباس میچرخیدم هوففف
از دست تو سوهووو نگاه های عصبی تهیونگ رو میدیدم حتی جونگکوک هم اعصبانی بود جفتشون رگ های گردنشون معلوم بود
اهمیتی ندادم و ژست هایی که میگفتن رو میگرفتم آخرش هم رفتم لباسای خودم رو پوشیدم
بچه حمایت ها کو؟
💔🥺
به سمت عمارت حرکت کردم
ماشین سوهو داشت از پارکینگ در میومد
ویو ا/ت
٫کجاداری میری؟
+دیروز شرکت بودم اومدم لباسام رو عوض کنم با یه استراحت
٫باشه
+مراقب خودت باش
با سوهو خداحافظی کردم و رفتم بابا پریدم رو تختم اخیشش
هیچی تخت خود آدم نمیشه
یک هفته بعد
قرار بود امروز برای عکس برداری به جنگل بریم یه دوش ۱۰ مینی گرفتم و موهام رو حالت دادم لباسام رو پوشیدم(اسلاید 2) زیاد تیپ رسمی نزدم کیفم انداختم سوهو پایین منتظر بود رفتم پایین دو لقمه گذاشتم دهنم رفتم پارکینگ به سوهو گفتم بره خودم میام سوهو رفت منم راه افتادم رفتم سمت شرکت کخ همه باهم راه بی افتادیم اما رفتم شرکت دیدم در ها بسته است زنگ زدم به سوهو
٫بله؟
+سوهو شما راه افتادین ؟
٫ا/ت لوکیشن برات میفرستم و زود بیا
+هوفففف منتظرم
دوباره سوار ماشین شدم طبق لوکیشن رفتم رسیدم به یه جنگل دوباره زنگ زدم به سوهو
٫الو ا/ت؟
+سوهو شما کجایین من پیش ماشین ها هستم
٫ همونو مستقیم بیا بالا منتظرت هستم
بالاخره سوهو رو پیدا کردم و رفتم پیشش
٫ا/ت مدل موقع عکس برداری پاش پیچ خورده
+نه بابا
٫و کسی نیست که اندام خوبی داشته باشه به جز تو
+نه.نه
٫آره بدو بدو تا شب نشده بریم
+سوهو سوخی میکنی
دیگه حرفی نزد و منو فرستاد به یه اتاق لباس هارو داد دستم
آخه دختره خنگ این لباسه طراحی میکنی خاک بر سرت من چه میدونستم خودم میخوام بپوشم(اسلاید 3)
پوشیدم کفش ها پاشنه بلند مشکی هم پام کردم و در رچوباز کردم و آروم پله هارو طی کردم رفتم سمت مکان عکس برداری باعث خجالت بود که داشتم با اون لباس میچرخیدم هوففف
از دست تو سوهووو نگاه های عصبی تهیونگ رو میدیدم حتی جونگکوک هم اعصبانی بود جفتشون رگ های گردنشون معلوم بود
اهمیتی ندادم و ژست هایی که میگفتن رو میگرفتم آخرش هم رفتم لباسای خودم رو پوشیدم
بچه حمایت ها کو؟
💔🥺
۱۲.۳k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.