پارت

پارت⁷
لانا: موافقم
ات: خوب ما سفارشمون رو دادیم دو تا پیتزا و نوشابه کوکاکولا
گارسون: چشم پرنسس زیبا
ات: فقط یک بار دیگه منو اینجوری صدا بزن تا برات بگم من از اون دخترا نیستم
گارسون: ببخشید ولی ما با همه ی مشتری هامون اینجوری رفتار میکنیم
ات: واقعا؟ پس الان معلوم میشه یه دختری داشت رد میشد که بره روی یکی از میز ها بشینه که گفتم
ام ببخشید گارسون های اینجا به شما میگن پرنسس زیبا؟
یک نفر: نه
ات: خوب معلوم شد دیگه منو اینطوری صدا نزن و طرفم نیا من دوست پسر دارم
گارسون میره
لانا: بیشور خر چرا به من نگفتی دوست پسر داری من قهرم
ات: زدم زیر خنده لانا من داشتم الکی میگفتم میخواسم ازم دور بشه بخدا راست میگم
لانا: خدا از دست تو چه شیطونی:(خنده)

ادمین: بعد چند نین غذاشون تموم شد و داشت زنگ میخورد که ات احساس کرد....

ویو ات
وای یهویی احساس کردم دلم داره درد میگره که گفتم طبیع حتما بخواطر اینه که انقدر غذا خوردم که احساس کردم یچیزی که خیلی گرمه داره مثل آب از دامنم میرزه پایین که یهو گفتم

ات: لانا من میرم WC
لانا: WCیه کجاست من هم باید برم
ات: چون اینجا رستوران طوریه حتما باید داشته باشه او لانا اون در سیاهست
لانا: اکی فقط زود بریم
ات: به سرعت نور رفتم سمت WC
ویو ات
رفتم داخل یکیشون و دامنم رو دراوردم و دیدم که پریودم شتتتت
ولی چشمم خورد به یه جعبه درش رو باز کردم و یکی از نوار بهداشتی ها رو برداشتم و گذاشتم اومدم بیرون و دستم رو شستم که دیدم لانا هم اومد بیرون

لانا: ات (آرم میگفت) ات نوار بهداشتی داری؟
ات: تو هم من همرهمین طر شدم ولی داخل جعبه ای که اونجا بدود دیدم و برداشتم
لانا: اکی من رفتم
ات:لانا بعد چند مین اومد بیرون و
دستش رو شست و رفتیم سر کلاس دیدیم هنوز معلم نیومده و رفتیم نشستیم که دیدیم زنگ خورد زنگ خونه بود

لانا: آخشت بلخره میریم خونه
ات: وای آره ولی فردا امتحان داریم
لانا: خوب بیا بریم
ات: اکی
ویو ات
داشتیم میرفتیم که......